گذشتهی ساده:
proceededشکل سوم:
proceededسومشخص مفرد:
proceedsوجه وصفی حال:
proceedingپیش رفتن، ادامه دادن، رهسپار شدن، حرکت کردن، اقدام کردن، پرداختن به، ناشی شدن از
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a project that is proceeding well
طرحی که دارد به خوبی پیش میرود
The accused paused but the judge ordered her to proceed.
متهم مکث کرد ولی قاضی به او دستور داد که ادامه دهد.
We spent the night in Ghom and the next morning proceeded on our trip to Isfahan.
شب را در قم گذراندیم و صبح روز بعد به سفر خود به اصفهان ادامه دادیم.
He drank some water and proceeded to speak.
قدری آب خورد و صحبت خود را ادامه داد.
to proceed to eat one's dinner
به صرف شام پرداختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «proceed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proceed