گذشتهی ساده:
resultedشکل سوم:
resultedسومشخص مفرد:
resultsوجه وصفی حال:
resultingشکل جمع:
resultsنتیجه، اثر، حاصل، پیامد، دستاورد، برآمد، نتیجه
This book is the result of my labor during the last six years.
این کتاب نتیجهی کار من در شش سال گذشته است.
Her blindness is the result of an accident.
نابینایی او در اثر یک حادثه است.
the results of recent elections
نتایج انتخابات اخیر
We really need a result from this match.
ما واقعاً نیاز داریم که در این مسابقه پیروز شویم.
نتیجه دادن، ناشی شدن، منتج شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their illness resulted from food poisoning.
بیماری آنها ناشی از مسمومیت غذایی بود.
injuries resulting from a car accident
صدمات حاصله از تصادف اتومبیل
His mistakes resulted in dishonor for his family.
لغزشهای او برای خانوادهاش آبروریزی به بار آورد.
Their sacrifices resulted in victory.
فداکاریهای آنها به پیروزی انجامید.
درنتیجه، در اثر، در پیامد
با این نتیجه که، با این پیامد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «result» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/result