آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Result

    rɪˈzʌlt rɪˈzʌlt

    گذشته‌ی ساده:

    resulted

    شکل سوم:

    resulted

    سوم‌شخص مفرد:

    results

    وجه وصفی حال:

    resulting

    شکل جمع:

    results

    معنی result | جمله با result

    noun countable B1

    نتیجه، اثر، حاصل، پیامد، دستاورد، برآمد، نتیجه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    This book is the result of my labor during the last six years.

    این کتاب نتیجه‌ی کار من در شش سال گذشته است.

    Her blindness is the result of an accident.

    نابینایی او در اثر یک حادثه است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the results of recent elections

    نتایج انتخابات اخیر

    We really need a result from this match.

    ما واقعاً نیاز داریم که در این مسابقه پیروز شویم.

    verb - intransitive

    نتیجه دادن، ناشی شدن، منتج شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Their illness resulted from food poisoning.

    بیماری آن‌ها ناشی از مسمومیت غذایی بود.

    injuries resulting from a car accident

    صدمات حاصله از تصادف اتومبیل

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His mistakes resulted in dishonor for his family.

    لغزش‌های او برای خانواده‌اش آبروریزی به بار آورد.

    Their sacrifices resulted in victory.

    فداکاری‌های آن‌ها به پیروزی انجامید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد result

    1. noun effect brought about by something
      Synonyms:
      consequence outcome effect product development issue end conclusion finish by-product event reaction sequence completion determination settlement fruit creature production returns crop arrangement sequel termination upshot aftermath offshoot eventuality harvest execution repercussion corollary proceeds fruition denouement payoff emanation backwash outgrowth close outcropping ensual aftereffect
      Antonyms:
      cause source
    1. verb happen, develop
      Synonyms:
      occur arise follow develop proceed come about turn out work out end finish conclude terminate wind up emerge appear issue spring grow become of ensue eventuate materialize culminate pan out attend effect produce derive originate come from be due to stem come forth come of come out flow emanate accrue germinate fruit
      Antonyms:
      cause

    Collocations

    as a result (of)

    درنتیجه، در اثر، در پیامد

    with the result that

    با این نتیجه که، با این پیامد

    سوال‌های رایج result

    گذشته‌ی ساده result چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده result در زبان انگلیسی resulted است.

    شکل سوم result چی میشه؟

    شکل سوم result در زبان انگلیسی resulted است.

    شکل جمع result چی میشه؟

    شکل جمع result در زبان انگلیسی results است.

    وجه وصفی حال result چی میشه؟

    وجه وصفی حال result در زبان انگلیسی resulting است.

    سوم‌شخص مفرد result چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد result در زبان انگلیسی results است.

    ارجاع به لغت result

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «result» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/result

    لغات نزدیک result

    • - restructure
    • - restructuring
    • - result
    • - result in
    • - resultant
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.