گذشتهی ساده:
accruedشکل سوم:
accruedسومشخص مفرد:
accruesوجه وصفی حال:
accruingافزوده شدن، منتج گردیدن، تعلق گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Savings accounts accrue interest.
به حسابهای پسانداز بهره تعلق میگیرد.
Certain advantages accrue to people when they reach adulthood.
وقتی افراد به سن بلوغ میرسند، امتیازات بهخصوصی به آنها تعلق میگیرد.
accrued interest
بهرهی جمع شده (متعلقه)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accrue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accrue