گذشتهی ساده:
gatheredشکل سوم:
gatheredسومشخص مفرد:
gathersوجه وصفی حال:
gatheringتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- چیدن و انباشتن، گردآوری کردن 2- در هم کشیدن (مثل ابرو)، به هم فشردن
مردن، به اجداد پیوستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gather» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gather