آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Heap

    hiːp hiːp

    گذشته‌ی ساده:

    heaped

    شکل سوم:

    heaped

    سوم‌شخص مفرد:

    heaps

    وجه وصفی حال:

    heaping

    شکل جمع:

    heaps

    معنی heap | جمله با heap

    noun verb - transitive adverb countable C2

    توده، کپه، کومه، پشته، انبوه، گروه، جمعیت، توده کردن، پرکردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a heap of precious jewelry

    یک کپه جواهر قیمتی

    a heap of bricks and stones

    توده‌ای آجر و سنگ

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    heaps of money

    مقادیر زیادی پول

    a heap of toys

    یک عالمه اسباب‌بازی

    The children heaped the snow and played on it.

    بچه‌ها برف را کپه کردند و روی آن به بازی پرداختند.

    firewood was heaped in front of the house.

    هیزم‌ها را جلوی خانه کپه کرده بودند.

    dishes heaped high with rice

    بشقاب‌های پر از پلو

    Many responsibilities had been heaped on his back.

    مسئولیت‌های زیادی را بر گرده‌ی او سوار کرده بودند. مسئولیت‌های زیادی بر عهده‌‌اش گذاشته بودند.

    They heaped praises on the wounded soldier.

    از سرباز زخمی بسیار تعریف و تمجید کردند.

    She heaped gifts upon me.

    او مرا هدیه باران کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد heap

    1. noun pile, accumulation
      Synonyms:
      collection accumulation lot mass quantity stock store sum total volume abundance bundle cluster deposit gathering load lump stack bulk cargo harvest hoard mountain plenty profusion stockpile whole a lot batch bunch clump fullness great deal hill jumble million much ocean oodles pot scad thousand ton agglomeration aggregation amassment assemblage bank concentration congeries gobs haul mint mound trillion
      Antonyms:
      bit
    1. verb amass, collect in pile
      Synonyms:
      gather accumulate collect store increase add fill augment hoard stack arrange group mass deposit mound lump bunch pack fill up load bank concentrate dump stockpile swell

    سوال‌های رایج heap

    گذشته‌ی ساده heap چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده heap در زبان انگلیسی heaped است.

    شکل سوم heap چی میشه؟

    شکل سوم heap در زبان انگلیسی heaped است.

    شکل جمع heap چی میشه؟

    شکل جمع heap در زبان انگلیسی heaps است.

    وجه وصفی حال heap چی میشه؟

    وجه وصفی حال heap در زبان انگلیسی heaping است.

    سوم‌شخص مفرد heap چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد heap در زبان انگلیسی heaps است.

    ارجاع به لغت heap

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heap

    لغات نزدیک heap

    • - healthy competition
    • - healthy eating
    • - heap
    • - heap coals of fire on someone's head
    • - heap praise on
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.