شکل جمع:
accumulationsانباشتگی
جمعآوری، توده، ذخیره، انباشتگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a snow accumulation reaching five feet and more
انباشتگی برف به ارتفاع متجاوز از پنج پا
an accumulation of various information
مجموعهای از اطلاعات گوناگون
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accumulation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accumulation