آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Agglomeration

əˌɡlɑːməˈreɪʃn əˌɡlɒməˈreɪʃn

معنی agglomeration | جمله با agglomeration

noun

انباشتگی، تراکم، توده، انبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

agglomerations of capital in banks

تراکم سرمایه در بانک‌ها

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد agglomeration

  1. noun collection

ارجاع به لغت agglomeration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agglomeration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agglomeration

لغات نزدیک agglomeration

پیشنهاد بهبود معانی