آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pile

paɪl paɪl

گذشته‌ی ساده:

piled

شکل سوم:

piled

سوم‌شخص مفرد:

piles

وجه وصفی حال:

piling

شکل جمع:

piles

معنی pile | جمله با pile

noun countable B1

کپه، توده، کومه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a pile of gold coins

یک کپه سکه‌ی طلا

a pile of books

یک کومه کتاب

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We divided the newspapers into two piles.

روزنامه‌ها را به دو توده تقسیم کردیم.

Finally they put the corpse on the pile.

در پایان نعش را روی تل هیزم می‌گذارند.

I have got piles of work to do tonight.

امشب یک عالمه کار دارم.

He made a pile and retired early.

او ثروت کلانی به هم زد و زودتر از موعد بازنشسته شد.

noun countable

کرک، تار مو، خواب پارچه، پارچه خزنما، پرز قالی و غیره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

velvet with long, thick pile

مخملی که پرز آن بلند و انبوه است

noun countable

ستون، ستون لنگرگاه، ستون پل، سد، موج‌شکن

verb - transitive

توده کردن، کومه کردن، اندوختن، انباشتن، تلنبار کردن، پر کردن

He piled the shoes on top of each other.

او کفش‌ها را روی هم انباشته کرد.

The children were piling up the leaves.

بچه‌ها برگ‌ها را تلنبار می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

office work that had piled up for months

کارهای اداره که ماه‌ها انباشته شده بود

He piled the rice onto his plate.

او بشقاب خود را از پلو پر کرد.

The truck was piled high with watermelons.

کامیون مملو بود از هندوانه.

The door opened and school children piled out.

در باز شد و شاگردان مدرسه ریختند بیرون.

I saw soldiers that were piling into the movie house.

سربازان را دیدم که دسته‌جمعی وارد سینما می‌شدند.

Gradually he piled up a lot of information on Rustam.

کم‌کم اطلاعات زیادی درباره‌ی رستم گردآوری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pile

  1. noun wealth
    Antonyms:
  1. verb gather, pack; put on top of another

Phrasal verbs

pile up

زیاد شدن، انباشتن، انباشته شدن

Idioms

pile it on

پر حرفی کردن، غلو کردن، گزافه گویی کردن

pile on the agony

چیزی را بدتر از آنچه هست پنداشتن یا جلوه دادن

سوال‌های رایج pile

گذشته‌ی ساده pile چی میشه؟

گذشته‌ی ساده pile در زبان انگلیسی piled است.

شکل سوم pile چی میشه؟

شکل سوم pile در زبان انگلیسی piled است.

شکل جمع pile چی میشه؟

شکل جمع pile در زبان انگلیسی piles است.

وجه وصفی حال pile چی میشه؟

وجه وصفی حال pile در زبان انگلیسی piling است.

سوم‌شخص مفرد pile چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد pile در زبان انگلیسی piles است.

ارجاع به لغت pile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pile

لغات نزدیک pile

پیشنهاد بهبود معانی