امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ditch

dɪtʃ dɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ditched
  • شکل سوم:

    ditched
  • سوم‌شخص مفرد:

    ditches
  • وجه وصفی حال:

    ditching
  • شکل جمع:

    ditches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جوی (درازگودال کوچک تا متوسط برای هدایت آب و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- to dig a ditch for irrigation
- برای آبیاری جوی ساختن (یا کندن)
- A long ditch in which they place telephone wires.
- جوی درازی که سیم‌های تلفن را در آن قرار می‌دهند.
verb - transitive informal
ول کردن، از شر کسی یا چیزی راحت شدن، رها کردن، دور انداختن
- She ditched her boyfriend and married her cousin.
- او دوست‌پسر خود را ول کرد و زن پسر عمویش شد.
- In an effort to simplify her life, she decided to ditch all of her unnecessary belongings.
- او در تلاش برای ساده کردن زندگی خود، تصمیم گرفت تمام وسایل غیرضروری خود را دور بیندازد.
verb - intransitive verb - transitive
فرود آمدن، نشاندن (روی آب)، (هواپیما) (در مواقع اضطراری)
- The pilot had to ditch the plane in the ocean.
- خلبان مجبور شد هواپیما را در اقیانوس فرود بیاورد.
- The pilot skillfully ditched the aircraft in a nearby lake
- خلبان به طرز ماهرانه‌ای هواپیما را در دریاچه‌ای در آن حوالی فرود آورد.
verb - intransitive verb - transitive
کندن، حفر کردن، جوی کندن
- The farmer decided to ditch the field to improve drainage.
- کشاورز تصمیم گرفت برای بهبود زهکشی زمین را بکند.
- The homeowner had to ditch the garden to fix a broken irrigation system.
- صاحب‌خانه مجبور شد باغ را برای تعمیر سیستم آبیاری حفر کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ditch

  1. noun gulley
    Synonyms:
    canal channel chase cut dike drain excavation furrow gutter mine moat trench watercourse
  1. verb get rid of
    Synonyms:
    abandon desert discard dispose of drop dump eighty-six forsake jettison junk leave reject scrap throw away throw out throw overboard
    Antonyms:
    pick up

سوال‌های رایج ditch

معنی ditch به فارسی چی میشه؟

کلمه "ditch" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که می‌توان آن را به چند دسته تقسیم کرد. در اینجا به توضیح معانی، کاربردها و نکات جالب درباره این کلمه می‌پردازیم.

1. معانی اصلی

الف) جوی آب یا کانال:

یکی از معانی اصلی "ditch"، به معنای جوی آب یا کانالی است که معمولاً در کنار جاده‌ها یا مزارع برای جمع‌آوری آب باران یا آب‌های سطحی ایجاد می‌شود. این نوع "ditch" به منظور جلوگیری از سیلاب و هدایت آب به مناطق مناسب طراحی شده است.

ب) رها کردن یا ترک کردن:

این کلمه همچنین به معنای رها کردن یا ترک کردن چیزی یا کسی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید "I ditched my old car"، به این معناست که او تصمیم گرفته است که ماشین قدیمی‌اش را رها کند یا بفروشد.

2. کاربردهای مختلف

الف) در زبان محاوره:

در زبان محاوره‌ای، "ditch" به طور غیررسمی به معنای ترک کردن یک قرار یا برنامه نیز به کار می‌رود. مثلاً اگر کسی بگوید "I ditched my plans for tonight"، به معنای این است که او تصمیم گرفته است که برنامه‌هایش را برای آن شب لغو کند.

ب) در ورزش:

در برخی از ورزش‌ها، مانند دو و میدانی، "ditch" به معنای ناحیه‌ای است که باید از آن عبور کرد یا از آن پرهیز کرد. به عنوان مثال، در پرش با مانع، ممکن است اشاره به ناحیه‌ای باشد که ورزشکار باید از آن عبور کند.

3. نکات جالب

الف) ریشه کلمه:

ریشه کلمه "ditch" به زبان فرانسوی قدیم برمی‌گردد و به معنای "خندق" است. این نشان می‌دهد که کاربردهای اولیه این کلمه به ساختارهای آب‌گذر و دفاعی مرتبط بوده است.

ب) اصطلاحات مرتبط:

در زبان انگلیسی، اصطلاحات و عبارات مختلفی با "ditch" وجود دارد. به عنوان مثال، "ditch effort" به معنی تلاشی ناامیدانه است، و "ditch someone" به معنای رها کردن کسی در موقعیتی دشوار به کار می‌رود.

ج) استفاده در ادبیات و فرهنگ:

کلمه "ditch" در ادبیات و فرهنگ‌های مختلف نیز به کار رفته است. این کلمه نمادی از رها کردن، فرار کردن یا حرکت به سمت ناشناخته‌ها است. در برخی اشعار و داستان‌ها، "ditch" به عنوان نمادی از ترک گذشته و شروعی جدید مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ارجاع به لغت ditch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ditch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ditch

لغات نزدیک ditch

پیشنهاد بهبود معانی