آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ آذر ۱۴۰۳

    Ditch

    dɪtʃ dɪtʃ

    گذشته‌ی ساده:

    ditched

    شکل سوم:

    ditched

    سوم‌شخص مفرد:

    ditches

    وجه وصفی حال:

    ditching

    شکل جمع:

    ditches

    معنی ditch | جمله با ditch

    noun countable

    جوی (درازگودال کوچک تا متوسط برای هدایت آب و غیره)

    ditch, جوی (درازگودال کوچک تا متوسط برای هدایت آب و غیره)

    to dig a ditch for irrigation

    برای آبیاری جوی ساختن (یا کندن)

    A long ditch in which they place telephone wires.

    جوی درازی که سیم‌های تلفن را در آن قرار می‌دهند.

    verb - transitive informal

    ول کردن، از شر کسی یا چیزی راحت شدن، رها کردن، دور انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    She ditched her boyfriend and married her cousin.

    او دوست‌پسر خود را ول کرد و زن پسر عمویش شد.

    In an effort to simplify her life, she decided to ditch all of her unnecessary belongings.

    او در تلاش برای ساده کردن زندگی خود، تصمیم گرفت تمام وسایل غیرضروری خود را دور بیندازد.

    verb - intransitive verb - transitive

    فرود آمدن، نشاندن (روی آب)، (هواپیما) (در مواقع اضطراری)

    The pilot had to ditch the plane in the ocean.

    خلبان مجبور شد هواپیما را در اقیانوس فرود بیاورد.

    The pilot skillfully ditched the aircraft in a nearby lake

    خلبان به طرز ماهرانه‌ای هواپیما را در دریاچه‌ای در آن حوالی فرود آورد.

    verb - intransitive verb - transitive

    کندن، حفر کردن، جوی کندن

    The farmer decided to ditch the field to improve drainage.

    کشاورز تصمیم گرفت برای بهبود زهکشی زمین را بکند.

    The homeowner had to ditch the garden to fix a broken irrigation system.

    صاحب‌خانه مجبور شد باغ را برای تعمیر سیستم آبیاری حفر کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ditch

    1. noun gulley
      Synonyms:
      channel trench drain gutter furrow canal watercourse cut excavation dike moat mine chase
    1. verb get rid of
      Synonyms:
      throw away throw out dump drop discard reject dispose of abandon leave scrap jettison junk forsake desert eighty-six throw overboard
      Antonyms:
      pick up

    سوال‌های رایج ditch

    معنی ditch به فارسی چی میشه؟

    کلمه "ditch" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که می‌توان آن را به چند دسته تقسیم کرد. در اینجا به توضیح معانی، کاربردها و نکات جالب درباره این کلمه می‌پردازیم.

    1. معانی اصلی

    الف) جوی آب یا کانال:

    یکی از معانی اصلی "ditch"، به معنای جوی آب یا کانالی است که معمولاً در کنار جاده‌ها یا مزارع برای جمع‌آوری آب باران یا آب‌های سطحی ایجاد می‌شود. این نوع "ditch" به منظور جلوگیری از سیلاب و هدایت آب به مناطق مناسب طراحی شده است.

    ب) رها کردن یا ترک کردن:

    این کلمه همچنین به معنای رها کردن یا ترک کردن چیزی یا کسی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید "I ditched my old car"، به این معناست که او تصمیم گرفته است که ماشین قدیمی‌اش را رها کند یا بفروشد.

    2. کاربردهای مختلف

    الف) در زبان محاوره:

    در زبان محاوره‌ای، "ditch" به طور غیررسمی به معنای ترک کردن یک قرار یا برنامه نیز به کار می‌رود. مثلاً اگر کسی بگوید "I ditched my plans for tonight"، به معنای این است که او تصمیم گرفته است که برنامه‌هایش را برای آن شب لغو کند.

    ب) در ورزش:

    در برخی از ورزش‌ها، مانند دو و میدانی، "ditch" به معنای ناحیه‌ای است که باید از آن عبور کرد یا از آن پرهیز کرد. به عنوان مثال، در پرش با مانع، ممکن است اشاره به ناحیه‌ای باشد که ورزشکار باید از آن عبور کند.

    3. نکات جالب

    الف) ریشه کلمه:

    ریشه کلمه "ditch" به زبان فرانسوی قدیم برمی‌گردد و به معنای "خندق" است. این نشان می‌دهد که کاربردهای اولیه این کلمه به ساختارهای آب‌گذر و دفاعی مرتبط بوده است.

    ب) اصطلاحات مرتبط:

    در زبان انگلیسی، اصطلاحات و عبارات مختلفی با "ditch" وجود دارد. به عنوان مثال، "ditch effort" به معنی تلاشی ناامیدانه است، و "ditch someone" به معنای رها کردن کسی در موقعیتی دشوار به کار می‌رود.

    ج) استفاده در ادبیات و فرهنگ:

    کلمه "ditch" در ادبیات و فرهنگ‌های مختلف نیز به کار رفته است. این کلمه نمادی از رها کردن، فرار کردن یا حرکت به سمت ناشناخته‌ها است. در برخی اشعار و داستان‌ها، "ditch" به عنوان نمادی از ترک گذشته و شروعی جدید مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    گذشته‌ی ساده ditch چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده ditch در زبان انگلیسی ditched است.

    شکل سوم ditch چی میشه؟

    شکل سوم ditch در زبان انگلیسی ditched است.

    شکل جمع ditch چی میشه؟

    شکل جمع ditch در زبان انگلیسی ditches است.

    وجه وصفی حال ditch چی میشه؟

    وجه وصفی حال ditch در زبان انگلیسی ditching است.

    سوم‌شخص مفرد ditch چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد ditch در زبان انگلیسی ditches است.

    ارجاع به لغت ditch

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ditch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ditch

    لغات نزدیک ditch

    • - disyllable
    • - dit
    • - ditch
    • - dite
    • - ditheism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.