گذشتهی ساده:
droppedشکل سوم:
droppedسومشخص مفرد:
dropsوجه وصفی حال:
droppingشکل جمع:
dropsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ضعیف شدن، کم شدن
به عقب رفتن، جا افتادن
عقب افتادن، پشت سر گذاشته شدن
به کسی سر زدن، مختصر دیدن کردن
سرزده به جایی رفتن، بیخبر رفتن
به خواب رفتن
کاهش یافتن، تقلیل یافتن، کم شدن، افت کردن
رساندن، تحویل دادن (با ماشین)
ترک تحصیل کردن
(عامیانه) بدون دعوت و به طور خودمانی به منزل کسی رفتن
فضلهی پرنده، پیخال پرنده، گسته
داروی گوش، قطرهی گوش
حرف نسنجیده و بیجا زدن
در یک چشمبههمزدن، فوراً، بیدرنگ، بدون معطلی
بهآسانی، عین آب خوردن
1- (در تیراندازی کاوبویها و غیره) از دیگری زودتر هفتتیر کشیدن و تیر خالی کردن 2- بر دیگری سبقت گرفتن (یا امتیاز یافتن)
خیلی ناچیز، بسیار اندک، خیلی کم
قطرهقطره، ذرهذره، اندکاندک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drop