آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ آبان ۱۴۰۳

    Drop

    drɑːp drɒp

    گذشته‌ی ساده:

    dropped

    شکل سوم:

    dropped

    سوم‌شخص مفرد:

    drops

    وجه وصفی حال:

    dropping

    شکل جمع:

    drops

    معنی drop | جمله با drop

    noun countable B1

    قطره، چکه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    a drop of water

    یک قطره آب، یک چکه آب

    drop by drop

    چکه‌چکه، قطره‌قطره

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He doesn't even have a drop of kindness.

    او حتی یک ذره محبت ندارد.

    eye drops

    قطره‌ی چشم، دوای چشم

    noun countable

    افت، سقوط، ریزش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    a drop in prices

    کم شدن قیمت‌ها

    His reputation took a sudden drop.

    شهرت او ناگهان کم شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the slow drop of tears

    ریزش آهسته‌ی اشک‌ها

    drop curtain

    پرده‌ی افتان (که به جای کنار رفتن بالا و پایین می‌رود)

    a drop hammer

    چکش سقوطی

    Mail drop

    شکافی که نامه‌های پستی را در آن می‌اندازند.

    There is a drop of 2000 meters from mountain to sea.

    اختلاف ارتفاع از کوه تا دریا 2000 متر است.

    noun countable

    نقل، آبنبات

    verb - intransitive

    افتادن، چکیدن

    A gentle rain dropped.

    باران ملایمی می‌بارید.

    The glass dropped from my hand.

    لیوان از دستم افتاد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The price of gold has dropped.

    قیمت طلا تنزل کرده است.

    Suddenly the curtain dropped.

    ناگهان پرده (ی نمایش) پایین آمد.

    In winter the temperature drops.

    در زمستان گرما کم می‌شود.

    to drop dead

    افتادن و مردن، ناگهان مردن

    In the course of battle, one of his friends dropped mortally wounded.

    طی نبرد یکی از دوستانش با زخم مهلکی نقش بر زمین شد.

    verb - transitive

    انداختن، رها کردن، ریختن

    to drop tears

    اشک ریختن

    The city's defenders dropped heavy objects on the attackers.

    مدافعان شهر اشیای سنگین را بر سر مهاجمان ریختند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Don't drop the baby!

    بچه را نیندازی!

    Airplanes dropped bombs.

    هواپیماها بمب انداختند.

    He dropped them both with a single bullet.

    با یک گلوله هر دوی آن‌ها را نقش بر زمین کرد.

    He dropped his objection.

    او دست از مخالفت برداشت.

    The workers dropped some of their demands.

    کارگران از برخی خواسته‌های خود صرف‌نظر کردند.

    He dropped several good suggestions.

    ضمن صحبت چندین پیشنهاد خوب کرد.

    He went and didn't drop me a line.

    او رفت و نامه‌ای برایم ننوشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد drop

    1. noun globule
      Synonyms:
      bit particle spot droplet bubble bead crumb morsel trace speck dab pinch dash drip ounce smidgen splash taste nip sip molecule iota tear dewdrop teardrop driblet trickle pearl
    1. noun steep decline; hole
      Synonyms:
      fall descent declivity slope dip plunge abyss depth deepness hole tumble precipice chasm
      Antonyms:
      rise mound incline mountain
    1. noun decrease
      Synonyms:
      reduction fall decline cut lowering descent dip downswing downturn downtrend slide slip sag slump lapse fall-off tumble upset deterioration downfall downslide landslide precipitation
      Antonyms:
      increase rise
    1. verb fall in globules
      Synonyms:
      drip bleed drain leak ooze descend trickle emanate percolate distill precipitate bead dribble splash hail snow trill
      Antonyms:
      pour downpour
    1. verb let go of; fall
      Synonyms:
      release dump lower decline sink fall descend abandon relinquish give up shed unload collapse slump slide tumble plummet dive plunge flop topple ground floor knock fell bring down loosen plump keel over pitch slip duck nose-dive cave in
      Antonyms:
      rise ascend mount take up
    1. verb abandon; ignore
      Synonyms:
      leave reject dismiss stop end quit ignore cancel desert renounce disown forsake relinquish give up terminate discontinue repudiate abort ditch jilt divorce break with separate part from sacrifice resign cast off throw over part with write off lose scratch scrub wipe out interrupt have done with forget about eighty-six wash out adios shake waste one dust off be alienated from remit forfeit call off
      Antonyms:
      continue pursue take up do mount

    Phrasal verbs

    drop away

    ضعیف شدن، کم شدن

    drop back

    به عقب رفتن، جا افتادن

    drop behind

    عقب افتادن، پشت سر گذاشته شدن

    drop by

    به کسی سر زدن، مختصر دیدن کردن

    drop in

    سرزده آمدن، بی‌خبر آمدن، گذری آمدن

    Phrasal verbs بیشتر

    drop off

    به خواب رفتن

    کاهش یافتن، تقلیل یافتن، کم شدن، افت کردن

    رساندن، تحویل دادن (با ماشین)

    drop out

    ترک تحصیل کردن

    drop round

    (عامیانه) بدون دعوت و به طور خودمانی به منزل کسی رفتن

    Collocations

    (bird) droppings

    فضله‌ی پرنده، پیخال پرنده، گسته

    ear drops

    داروی گوش، قطره‌ی گوش

    Idioms

    drop a brick (or clanger)

    حرف نسنجیده و بی‌جا زدن

    at the drop of a hat

    در یک چشم‌به‌هم‌زدن، فوراً، بی‌درنگ، بدون معطلی

    به‌آسانی، عین آب خوردن

    get (or have) the drop on

    1- (در تیراندازی کاوبوی‌ها و غیره) از دیگری زودتر هفت‌تیر کشیدن و تیر خالی کردن 2- بر دیگری سبقت گرفتن (یا امتیاز یافتن)

    a drop in the bucket

    خیلی ناچیز، بسیار اندک، خیلی کم

    drop by drop

    قطره‌قطره، ذره‌ذره، اندک‌اندک

    سوال‌های رایج drop

    گذشته‌ی ساده drop چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده drop در زبان انگلیسی dropped است.

    شکل سوم drop چی میشه؟

    شکل سوم drop در زبان انگلیسی dropped است.

    شکل جمع drop چی میشه؟

    شکل جمع drop در زبان انگلیسی drops است.

    وجه وصفی حال drop چی میشه؟

    وجه وصفی حال drop در زبان انگلیسی dropping است.

    سوم‌شخص مفرد drop چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد drop در زبان انگلیسی drops است.

    ارجاع به لغت drop

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «drop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drop

    لغات نزدیک drop

    • - droopy
    • - droopy moustache
    • - drop
    • - drop (or cast) anchor
    • - drop (or dump) into someone's lap
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.