فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drop Off

ˈdrɑːpˈɒf drɒpɒf

توضیحات:

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): dropoff و drop-off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - intransitive

به خواب رفتن

I was so exhausted that I dropped off during the movie and missed the ending.

به‌حدی خسته بودم که در حین فیلم به خواب رفتم و پایان را ندیدم.

After a long day at work, I usually drop off as soon as I get home.

بعد از یک روز طولانی در محل کار، معمولاً به محض رسیدن به خانه از به خواب می‌روم.

phrasal verb

کاهش یافتن، تقلیل یافتن، کم شدن، افت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The temperature drops off significantly once the sun sets.

وقتی خورشید غروب می‌کند دما به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد.

Our sales have been dropping off steadily for the past few weeks.

میزان فروش ما در چند هفته‌ی گذشته به‌طور پیوسته در حال کاهش بوده است.

noun countable

کاهش، تقلیل، افت

The dropoff in sales has been concerning for the company.

کاهش فروش برای این شرکت نگران‌کننده بوده است.

The drop-off in the number of students enrolled in the school has led to budget cuts.

کاهش تعداد دانش‌آموزانی که در مدرسه ثبت‌نام کرده‌اند، منجر به کاهش بودجه شده است.

phrasal verb informal

رساندن، تحویل دادن (با ماشین)

Can you drop off the package at the post office on your way home?

آیا می‌توانید در راه خانه، بسته را به اداره‌ی پست تحویل دهید؟

Could you please drop off this letter to my neighbor's house down the street?

آیا می‌توانی این نامه را به خانه‌ی همسایه‌ام در پایین خیابان برسانی؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The bus driver promised to drop off the kids at school before 8 am.

راننده‌ی اتوبوس قول داد که بچه‌ها را پیش از ساعت ۸ صبح در مدرسه پیاده کند (برساند).

noun countable

سراشیبی تند، سرازیری تند

The driver cautiously approached the drop-off on the winding road.

راننده با احتیاط به سراشیبی تند در جاده‌ی پرپیچ‌وخم نزدیک شد.

The hikers were warned about the dangerous drop-off ahead of them.

به کوهنوردان در مورد سرازیری تند خطرناک پیش‌رو هشدار داده شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drop off

  1. verb decrease
    Synonyms:
    lessen decline diminish fall off fall away slacken slide slip slump dwindle sag
    Antonyms:
    increase rise go up
  1. verb deliver
    Synonyms:
    give hand over present deposit unload set down leave let off
    Antonyms:
    receive take away
  1. verb fall asleep
    Synonyms:
    snooze doze nod doze off nod off drowse catnap have forty winks
    Antonyms:
    wake awake

ارجاع به لغت drop off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drop off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drop-off

لغات نزدیک drop off

پیشنهاد بهبود معانی