شکلهای نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): dropoff و drop-off
به خواب رفتن
I was so exhausted that I dropped off during the movie and missed the ending.
بهحدی خسته بودم که در حین فیلم به خواب رفتم و پایان را ندیدم.
After a long day at work, I usually drop off as soon as I get home.
بعد از یک روز طولانی در محل کار، معمولاً به محض رسیدن به خانه از به خواب میروم.
کاهش یافتن، تقلیل یافتن، کم شدن، افت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The temperature drops off significantly once the sun sets.
وقتی خورشید غروب میکند دما بهطور قابل توجهی کاهش مییابد.
Our sales have been dropping off steadily for the past few weeks.
میزان فروش ما در چند هفتهی گذشته بهطور پیوسته در حال کاهش بوده است.
کاهش، تقلیل، افت
The dropoff in sales has been concerning for the company.
کاهش فروش برای این شرکت نگرانکننده بوده است.
The drop-off in the number of students enrolled in the school has led to budget cuts.
کاهش تعداد دانشآموزانی که در مدرسه ثبتنام کردهاند، منجر به کاهش بودجه شده است.
رساندن، تحویل دادن (با ماشین)
Can you drop off the package at the post office on your way home?
آیا میتوانید در راه خانه، بسته را به ادارهی پست تحویل دهید؟
Could you please drop off this letter to my neighbor's house down the street?
آیا میتوانی این نامه را به خانهی همسایهام در پایین خیابان برسانی؟
The bus driver promised to drop off the kids at school before 8 am.
رانندهی اتوبوس قول داد که بچهها را پیش از ساعت ۸ صبح در مدرسه پیاده کند (برساند).
سراشیبی تند، سرازیری تند
The driver cautiously approached the drop-off on the winding road.
راننده با احتیاط به سراشیبی تند در جادهی پرپیچوخم نزدیک شد.
The hikers were warned about the dangerous drop-off ahead of them.
به کوهنوردان در مورد سرازیری تند خطرناک پیشرو هشدار داده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drop off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drop-off