تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کرم چرب برای پوست خشک
- چوب خشک بهآسانی میسوزد.
- او آبوهوای خشک بیابان را به فصلهای بارانی ترجیح میداد.
- تپههای خشک روستا را احاطه کرده بودند.
- بعداز دویدن طولانی، احساس خشکی شدیدی کردم.
- او جرعهای زیاد از آب نوشید زیرا بسیار خشک بود.
- نگرش خشک او رسیدن به توافق را دشوار کرد.
- با وجود استعدادش، رفتار خشکش او را از همکاری با دیگران بازداشت.
- سبک خشک و ملالآور
- این نقاشی که روزی زنده و بانشاط بود، اکنون خشک و کسلکننده به نظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خشک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشک