dry, dried up, arid, waterless, parched, desiccated, xeric, sere
dry
dried up
arid
waterless
parched
desiccated
xeric
sere
کرم چرب برای پوست خشک
an oily application for dry skin
چوب خشک بهآسانی میسوزد.
Waterless wood burns easily.
rainless, barren, bare, droughty
rainless
barren
bare
droughty
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او آبوهوای خشک بیابان را به فصلهای بارانی ترجیح میداد.
He preferred the rainless climate of the desert over rainy seasons.
تپههای خشک روستا را احاطه کرده بودند.
Barren hills surrounded the village.
thirsty
thirsty
بعداز دویدن طولانی، احساس خشکی شدیدی کردم.
After the long run, I felt extremely thirsty.
او جرعهای زیاد از آب نوشید زیرا بسیار خشک بود.
He took a long sip of water because he was very thirsty.
standoffish, inflexible, implacable, rigid, unrelenting, stiff
standoffish
inflexible
implacable
rigid
unrelenting
stiff
نگرش خشک او رسیدن به توافق را دشوار کرد.
Her inflexible attitude made it difficult to reach a compromise.
با وجود استعدادش، رفتار خشکش او را از همکاری با دیگران بازداشت.
Despite her talent, her standoffish demeanor kept her from collaborating with others.
lifeless, prosaic, dull, insipid
lifeless
prosaic
dull
insipid
سبک خشک و ملالآور
a dull, clichéd style
این نقاشی که روزی زنده و بانشاط بود، اکنون خشک و کسلکننده به نظر میرسید.
The once vibrant painting now appeared lifeless and dull.
شکل درست و معیار این واژه «خشک» است. این واژه به معنی بیرطوبت، بدون آب، و تر نبودن به کار میرود؛ مانند: لباسها هنوز خشک نشدهاند. | هوای خشک برای پوست مضر است.
کلمهی «خشک» در زبان انگلیسی به Dry ترجمه میشود.
واژهی «خشک» یکی از صفات پرکاربرد در زبان فارسی است که برای توصیف حالتی به کار میرود که در آن چیزی فاقد رطوبت یا آب باشد. این صفت میتواند درباره مواد طبیعی مانند زمین، هوا، یا مواد غذایی به کار رود و همچنین به حالتهایی غیرمادی مانند روابط، احساسات یا حتی بیان اشاره کند. مفهوم خشک در بسیاری از زمینهها اهمیت دارد و در زندگی روزمره نقشهای گوناگونی ایفا میکند.
از نظر فیزیکی، خشک بودن معمولاً به عدم وجود رطوبت یا آب اشاره دارد. به عنوان مثال، خاک خشک به زمینی گفته میشود که آب کافی در آن وجود ندارد و این شرایط میتواند تأثیرات مختلفی بر کشاورزی و زیستبوم محلی داشته باشد. همچنین هوا یا اقلیم خشک نشانگر مناطقی است که میزان بارندگی و رطوبت نسبی بسیار پایین است و معمولاً به آب و هوای بیابانی یا نیمهبیابانی اشاره دارد. در صنایع غذایی، خشک کردن مواد غذایی مانند میوهها، سبزیجات یا گوشت، روشی مهم برای نگهداری طولانیمدت و جلوگیری از فساد آنهاست.
از لحاظ نمادین، «خشک» میتواند به حالتی اشاره داشته باشد که فاقد طراوت، شور و زندگی است. مثلاً در ادبیات، شخصیتی خشک ممکن است فردی باشد که کمروح، بیاحساس یا رسمی و سرد رفتار میکند. همچنین در مکالمات روزمره، وقتی گفته میشود «صحبت خشک بود»، منظور کمبود هیجان، شادی یا انرژی در گفتوگو است. این نوع استفاده از کلمه خشک بار معنایی متفاوتی نسبت به معنای فیزیکی آن دارد و بیشتر به جنبههای روانی و اجتماعی اشاره میکند.
از منظر بهداشت و مراقبت از پوست، خشک بودن پوست به معنای کمبود رطوبت و چربی طبیعی در سطح پوست است که ممکن است باعث ایجاد ترک، التهاب و حساسیت شود. برای رفع خشکی پوست، استفاده از مرطوبکنندهها و مراقبتهای تخصصی توصیه میشود. همچنین، خشکی مو نیز یکی از مشکلات رایج است که بر اثر عوامل محیطی، شیمیایی یا ژنتیکی ایجاد میشود و مراقبتهای خاصی میطلبد.
خشک بودن هم میتواند ویژگی مفید و ضروری باشد، مانند خشک کردن لباسها یا مواد غذایی، و هم میتواند نشانهای از مشکل یا کمبود باشد، مثل خشکی زمین در مناطق کشاورزی یا خشکی عاطفی در روابط انسانی.
این واژه گسترهی وسیعی از معانی و کاربردها دارد که بسته به زمینهی استفاده، میتواند معانی متفاوت و متنوعی داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خشک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشک