آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پژمرده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / pazhmorde /

withered, droopy, wilted

withered

droopy

wilted

پلاسیده، خشک

باران به گیاهان پژمرده جان تازه بخشید.

The rain revived the droopy plants.

گل‌های گیاه پژمرده تا زمین خم شده بود.

The flowers of the withered plant were hanging to the ground.

صفت
فونتیک فارسی / pazhmorde /

مجازی sad, pale, heavy-hearted, dejected, heartsick, disheartened

sad

pale

heavy-hearted

dejected

heartsick

disheartened

غمگین، دل‌مرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

چهره‌ی پژمرده‌ی او قلب افسرده‌ای را نشان می‌داد.

The sad expression on her face revealed her heavy heart.

چشمان پژمرده‌ی او داستانی از ناامیدی و از دست دادن را روایت می‌کرد.

His dejected eyes told a story of disappointment and loss.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پژمرده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
باطراوت بشاش

سوال‌های رایج پژمرده

پژمرده به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «پژمرده» در زبان انگلیسی به wilted یا withered ترجمه می‌شود. این واژه‌ها بیشتر برای توصیف گل‌ها، برگ‌ها یا گیاهانی به‌کار می‌روند که شادابی و طراوت خود را از دست داده‌اند. در معنای استعاری نیز، می‌توان از واژه‌هایی چون faded، drained یا lifeless برای توصیف افراد، احساسات یا حالت‌هایی استفاده کرد که حالتی پژمرده یا بی‌روح دارند.

واژه‌ی «پژمرده» معمولاً برای توصیف حالتی به‌کار می‌رود که در آن چیزی که پیش‌تر سرزنده، باطراوت یا پرانرژی بوده، اکنون در حال فروپاشی، ضعیف شدن یا خشکیدگی است. در طبیعت، گل یا برگی که پژمرده شده است، دیگر رنگ و شادابی سابق را ندارد، خمیده شده و نشانه‌هایی از بی‌جانی و زوال در آن دیده می‌شود. این پدیده اغلب به‌علت کمبود آب، نور، یا پایان چرخه‌ی طبیعی گیاه رخ می‌دهد و نشانه‌ای از توقف رشد یا نزدیک شدن به مرگ گیاه است.

در معنای استعاری، واژه‌ی «پژمرده» به‌طور گسترده برای توصیف انسان‌ها یا احساسات نیز به‌کار می‌رود. فردی که از نظر روحی یا جسمی خسته، بی‌رمق یا دچار افسردگی است، ممکن است «پژمرده» توصیف شود. در این کاربرد، پژمردگی می‌تواند نتیجه‌ی تجربه‌ی غم، فقدان، ناامیدی یا فرسودگی عاطفی باشد. چهره‌ی پژمرده، نگاه بی‌فروغ یا صدای گرفته، همگی نشانه‌هایی از این حالت هستند که در ادبیات و گفت‌وگوهای روزمره بار معنایی غنی دارند.

از نظر فرهنگی و هنری، مفهوم پژمردگی گاه با گذر زمان، پیری، و فانی بودن زندگی در ارتباط قرار می‌گیرد. در شعر و نقاشی، گل پژمرده اغلب نمادی از عشق ازدست‌رفته، امید خاموش‌شده، یا زیبایی ناپایدار است. این نمادپردازی‌ها باعث شده‌اند واژه‌ی «پژمرده» فراتر از معنای ساده‌ی فیزیکی‌اش، به حوزه‌ی عاطفه و فلسفه نیز راه یابد.

واژه‌ی «پژمرده» با وجود آن‌که حامل معنایی منفی و مرتبط با زوال است، یادآور این واقعیت نیز هست که در چرخه‌ی زندگی، پژمردن بخشی طبیعی از روند رشد، تغییر و دگرگونی است. همان‌گونه که برگ‌های پژمرده‌ی پاییز راه را برای شکوفایی دوباره در بهار باز می‌کنند، انسان نیز از دل دوره‌های پژمردگی می‌تواند دوباره برخیزد و به سوی شادابی، تعادل و امید حرکت کند.

ارجاع به لغت پژمرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پژمرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پژمرده

لغات نزدیک پژمرده

پیشنهاد بهبود معانی