sad, dejected, unhappy, afflicted
خانوادهای پژمان
an unhappy family
پژمان از ناخوشی
afflicted with the disease
masculine proper noun, Pezhman
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پژمان در خانوادهای اشرافی به دنیا آمد
Pezhman was born into an aristocratic family
پژمان صبحها باغ را آبیاری میکند
Pezhman waters the garden in the morning
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پژمان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پژمان