فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

عیب به انگلیسی

توضیحات:

همچنین می‌توان از معایب به‌جای عیب استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نقص

فونتیک فارسی

eyb
اسم

defect, fault, disadvantage, shortcoming, flaw, blemish, demerit, taint, drawback, imperfection, stigma, impairment, failing, malfunction, error, disfigurement, weakness, crack, deficiency, imperfection, failure, disability, handicap, disqualification, frailty, damage, infirmity, weakness

این خانه دو عیب بزرگ دارد.

This house has two major disadvantages.

.... عیب و هنرش نهفته باشد

... his fault and virtues are hidden

رسوایی

فونتیک فارسی

eyb
اسم

blame, fault, stain, spot, blot, tarnish, vice, notoriety

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

عیب بزرگ

a grievous fault

آن‌ها سعی کردند لکه‌ی عیب را به شخص دیگری نسبت دهند.

They tried to shift the blame spot onto someone else.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عیب

  1. مترادف:
    آهو صدمه علت فساد منقصت نقصان نقص نقیصه وصمت
  1. مترادف:
    تقصیر خرده خطا
  1. مترادف:
    بدی زشتی شایبه معرت
  1. مترادف:
    رسوایی عار

ارجاع به لغت عیب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عیب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عیب

لغات نزدیک عیب

پیشنهاد بهبود معانی