فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
فساد به انگلیسی
معنی
فونتیک فارسی
fa(e)saadcorruption, deterioration, decay, sedition, pus, matter, invalidity defect
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد فساد
-
مترادف:الواطی بی‌عفتی بی‌ناموسی تبهکاری عیاشی فجور فسق هرزگی
-
مترادف:بدی تباهی خدشه خرابی خلل شرارت عیب نادرستی ناشایست
-
مترادف:آشوب اغتشاش بی‌نظمی تفتین خرابکاری شر شغب شورش فتنه فتنه‌انگیزی مفسده‌جویی
-
مترادف:عفونت
ارجاع به لغت فساد
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «فساد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فساد
لغات نزدیک فساد
- - فس فسو
- - فسفسی
- - فساد
- - فساد آور
- - فساد اخلاقی