disturbance, sedition, fuss, riot, revolt, intrigue, conspiracy, plot, wickedness, seduction, iniquity
فتنه جرمی سنگین است که ممکن است به حبس منجر شود.
Sedition is a serious crime that can lead to imprisonment.
فتنه به ثبات و امنیت یک کشور آسیب میزند.
Sedition undermines the stability and security of a nation.
عامیانه seductive, seditious, plotting, riotous
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن دختر خیلی فتنه است.
That girl is very seductive.
نگاه فتنهاش او را افسون کرد.
Her seductive gaze left him spellbound.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فتنه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فتنه