با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

امتحان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آزمون

فونتیک فارسی

emtehaan
اسم
examination, test, exam, paper, trial, try on, experiment, try out, checkup

- برای او آن امتحان مثل آب خوردن بود.

- For her the examination was a breeze.

- من همیشه قبل از امتحان دلهره دارم.

- I always get butterflies before an exam.

- او دوبار در امتحان رد شد.

- She failed the test twice.
بررسی

فونتیک فارسی

emtehaan
اسم
inspection, proof, scrutiny, testing, investigation

- درمانی که بارها امتحان شده است

- a well-tested remedy

- آن‌ها را از نظر دستور زبان امتحان کرد.

- She tested them on grammar.

- دشمن دارد اراده‌ی ما را امتحان می‌کند.

- The enemy is testing our resolve.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد امتحان

ارجاع به لغت امتحان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «امتحان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/امتحان

لغات نزدیک امتحان

پیشنهاد بهبود معانی