to take an examination, to participate a test, to take a test
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیم گرفت هفتهی آینده امتحان دهد.
She decided to take an examination next week.
او مشتاق امتحان دادن برای اثبات مهارتهای خود بود.
He was eager to participate a test to prove his skills.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «امتحان دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/امتحان دادن