آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Effigy

ˈefɪdʒi ˈefɪdʒi

معنی effigy

noun

تمثال، صورت، پیکر، تمثال تهیه کردن، پیکرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد effigy

Collocations

burn (or hang) in effigy

هم‌تندیس کسی را سوزاندن (یا به دار زدن)

ارجاع به لغت effigy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effigy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effigy

لغات نزدیک effigy

پیشنهاد بهبود معانی