شکل جمع:
effigiesتندیس، پیکره، مجسمهی نمادین (معمولاً از شخصی منفور که در عموم سوزانده میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They made an effigy of the dictator to express their hatred and frustration.
آنها برای ابراز نفرت و خشم خود، مجسمهای نمادین از دیکتاتور ساختند.
During the demonstration, an effigy of the minister was hung from a lamppost.
در جریان تظاهرات، تندیس نمادینی از وزیر از تیر چراغ برق آویزان شد.
همتندیس کسی را سوزاندن (یا به دار زدن)
شکل جمع effigy در زبان انگلیسی effigies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «effigy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effigy