آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Effigy

ˈefɪdʒi ˈefɪdʒi

شکل جمع:

effigies

معنی effigy | جمله با effigy

noun countable

تندیس، پیکره، مجسمه‌ی نمادین (معمولاً از شخصی منفور که در عموم سوزانده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

They made an effigy of the dictator to express their hatred and frustration.

آن‌ها برای ابراز نفرت و خشم خود، مجسمه‌ای نمادین از دیکتاتور ساختند.

During the demonstration, an effigy of the minister was hung from a lamppost.

در جریان تظاهرات، تندیس نمادینی از وزیر از تیر چراغ برق آویزان شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد effigy

Collocations

burn (or hang) in effigy

هم‌تندیس کسی را سوزاندن (یا به دار زدن)

سوال‌های رایج effigy

شکل جمع effigy چی میشه؟

شکل جمع effigy در زبان انگلیسی effigies است.

ارجاع به لغت effigy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effigy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effigy

لغات نزدیک effigy

پیشنهاد بهبود معانی