آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Efflorescence

ˌefləˈresns ˌefləˈresns

معنی efflorescence | جمله با efflorescence

noun

شکوفایی، شکفتگی، شوره‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the period of Iran's literary and artistic efflorescence

دوران شکوفایی ادبی و هنری ایران

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد efflorescence

  1. noun a powdery deposit on a surface
  1. noun a condition or time of vigor and freshness
  1. noun any red eruption of the skin
    Synonyms:
    rash skin rash roseola
  1. noun the point or time of greatest vigor; the culmination.
    Synonyms:

ارجاع به لغت efflorescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «efflorescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/efflorescence

لغات نزدیک efflorescence

پیشنهاد بهبود معانی