آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Prime

    praɪm praɪm

    گذشته‌ی ساده:

    primed

    شکل سوم:

    primed

    سوم‌شخص مفرد:

    primes

    وجه وصفی حال:

    priming

    شکل جمع:

    primes

    معنی prime | جمله با prime

    adjective C2

    اول، عمده، نخست، نخستین، اولیه، اصلی، برجسته

    prime minister

    نخست‌وزیر

    a prime advantage

    مزیت اساسی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    prime divisor

    مقسومٌ‌علیه اول

    prime factor

    عامل اول

    prime number

    عدد اول

    Her prime motive was fame.

    انگیزه‌ی اصلی او شهرت بود.

    noun

    آغاز، بهار جوانی، کمال، بهترین قسمت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    the prime of the year

    بهار (بهار سال)

    She is past her prime.

    او دیگر جوان نیست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a soprano in her prime

    خواننده‌ی سوپرانو در اوج هنری خود

    adjective

    زبده، درجه یک

    prime beef

    گوشت گاو مرغوب

    a prime site for building

    محل عالی برای ساختمان

    verb - transitive

    بار کردن

    verb - transitive

    تفنگ را پرکردن

    to prime a dynamite

    به دینامیت چاشنی گذاشتن

    verb - transitive

    بتونه کاری کردن

    Before painting new wood, you must prime it.

    قبل از رنگ زدن چوب تازه، اول باید آن را بتونه کاری کنی.

    verb - transitive

    قبلا تعلیم دادن، آماده کردن، مجهز ساختن

    He primed the pump by pouring in water until the suction was established.

    او آب در داخل تلمبه ریخت تا عمل مکیدن برقرار شود و تلمبه به کار بیفتد.

    The witness had been primed about what to say.

    به شاهد تعلیم داده بودند که چه بگوید.

    verb - transitive

    تحریک کردن

    verb - intransitive

    آماده شدن

    a team primed for a game

    یک تیم که برای مسابقه آماده شده است

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prime

    1. adjective best, principal
      Synonyms:
      greatest top leading chief main first highest dominant excellent number one paramount world-class first-class stellar capital primo crackerjack fab hot heavy tough state-of-the-art cardinal top-of-the-line
      Antonyms:
      worst inferior secondary minor subordinate least second-rate
    1. adjective earliest
      Synonyms:
      first original initial beginning immediate direct primitive pristine primal pioneer aboriginal primeval firsthand
      Antonyms:
      latest final
    1. adjective basic, fundamental
      Synonyms:
      fundamental essential simple original first elementary principal introductory rudimentary underlying foundational elemental primitive radical central beginning bottom basal underived underivative three R’s meat-and-potatoes ultimate
      Antonyms:
      secondary auxiliary supplemental
    1. noun best part of existence
      Synonyms:
      best top peak height flower cream choice prize elite fat spring bloom zenith perfection maturity springtime flowering best days vitality pink verdure
      Antonyms:
      downfall
    1. noun beginning; spring
      Synonyms:
      start opening beginning morning sunrise dawn youth youthfulness springtime adolescence daybreak morn sunup puberty greenness juvenility pubescence vitality tender years aurora dew
      Antonyms:
      end conclusion
    1. verb get ready; prepare
      Synonyms:
      prepare train coach groom inform notify tell excite stimulate motivate move provoke make ready prep rehearse fit fill in brief cram galvanize innervate clue break in
      Antonyms:
      neglect forget

    سوال‌های رایج prime

    گذشته‌ی ساده prime چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده prime در زبان انگلیسی primed است.

    شکل سوم prime چی میشه؟

    شکل سوم prime در زبان انگلیسی primed است.

    شکل جمع prime چی میشه؟

    شکل جمع prime در زبان انگلیسی primes است.

    وجه وصفی حال prime چی میشه؟

    وجه وصفی حال prime در زبان انگلیسی priming است.

    سوم‌شخص مفرد prime چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد prime در زبان انگلیسی primes است.

    ارجاع به لغت prime

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prime

    لغات نزدیک prime

    • - primatology
    • - primavera
    • - prime
    • - prime cost
    • - prime implicant
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.