آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ شهریور ۱۴۰۴

    Rudimentary

    ˌruːdəˈmentri ˌruːdəˈmentri

    معنی rudimentary | جمله با rudimentary

    adjective

    ناقص، اولیه، بدوی، ابتدایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    the rudimentary principles of physics

    اصول بنیادی علم فیزیک

    a rudimentary knowledge of German

    سواد کم در زبان آلمانی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rudimentary

    1. adjective basic, fundamental
      Synonyms:
      simple elementary primary initial early fundamental beginning elemental introductory primitive immature undeveloped nuts-and-bolts basal abecedarian embryonic larval vestigial uncompleted simplest
      Antonyms:
      advanced developed additional extra nonessential derivative

    سوال‌های رایج rudimentary

    معنی rudimentary به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «rudimentary» در زبان فارسی به «ابتدایی»، «ساده» یا «پایه‌ای» ترجمه می‌شود.

    این صفت برای توصیف چیزی به‌کار می‌رود که در مراحل اولیه یا ابتدایی خود قرار دارد و هنوز کامل، پیشرفته یا توسعه‌یافته نیست. «Rudimentary» معمولاً به توانایی‌ها، دانش، مهارت‌ها، ابزارها یا سیستم‌هایی اشاره دارد که فقط ویژگی‌های پایه‌ای و اساسی را دارند و فاقد جزئیات پیچیده یا عملکرد پیشرفته هستند.

    در زندگی روزمره، وقتی می‌گویند چیزی rudimentary است، منظور این است که آن موضوع یا ابزار فقط به صورت ساده و ابتدایی وجود دارد و برای کارهای پیچیده یا پیشرفته کافی نیست. برای مثال، یک برنامه کامپیوتری rudimentary ممکن است فقط چند عملکرد اصلی داشته باشد و از ویژگی‌های پیشرفته بی‌بهره باشد. این کاربرد نشان می‌دهد که «rudimentary» بر پایه بودن و ابتدایی بودن چیزی تأکید دارد.

    از نظر علمی و آموزشی، «rudimentary» اغلب برای توصیف مراحل اولیه یادگیری یا رشد استفاده می‌شود. برای مثال، دانش‌آموزی که دانش ریاضی rudimentary دارد، با مفاهیم پایه آشناست ولی هنوز تسلط کاملی بر موضوعات پیشرفته ندارد. یا در زیست‌شناسی، اندام rudimentary در حیوانات یا گیاهان به اندامی گفته می‌شود که در طول تکامل به شکل ناقص یا ابتدایی باقی مانده و کارکرد کامل ندارد. این کاربرد علمی نشان می‌دهد که rudimentary می‌تواند به هر چیز در حال رشد، توسعه یا تکامل اشاره داشته باشد.

    در فرهنگ و ادبیات نیز، استفاده از «rudimentary» می‌تواند به معنای ساده بودن، اصالت یا ابتدایی بودن یک مفهوم یا روش باشد. مثلاً در داستان‌ها یا متون فلسفی، ممکن است به ایده‌ها یا مهارت‌های rudimentary اشاره شود تا نشان دهد که شخصیت یا جامعه هنوز در مراحل اولیه‌ی توسعه قرار دارد و فرصت رشد و پیشرفت دارد.

    «rudimentary» مفهومی است که بر ابتدایی بودن، پایه‌ای بودن و ساده بودن چیزها تأکید دارد. این صفت یادآور این است که هر مهارت، ابزار یا سیستم پیچیده‌ای در ابتدا rudimentary بوده و نیاز به توسعه، تمرین و تکامل داشته است. شناخت ویژگی‌های rudimentary به ما کمک می‌کند تا ارزش پیشرفت و تلاش برای کامل‌تر کردن آن‌ها را بهتر درک کنیم.

    ارجاع به لغت rudimentary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rudimentary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rudimentary

    لغات نزدیک rudimentary

    • - rudesby
    • - rudiment
    • - rudimentary
    • - rudiments
    • - rudolf l
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.