صفت تفضیلی:
more immatureصفت عالی:
most immatureنابالغ، نارس، رشدنیافته، نابههنگام، بیتجربه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
immature animals
حیوانات نابالغ
immature fruits
میوههای کال
an immature tree
درخت نارس
Though thirty-five, he is still immature.
با آنکه سی و پنج سال دارد باز هم ناپخته است.
The alcoholic is often an immature individual.
آدم الکلی معمولاً فردی کمعقل است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «immature» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immature