آخرین به‌روزرسانی:

Grown

ɡroʊn ɡrəʊn

مصدر:

grow

گذشته‌ی ساده:

grew

سوم‌شخص مفرد:

grows

وجه وصفی حال:

growing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قسمت سوم فعل Grow

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a grown man

مرد بالغ

home-grown apples

سیب محصول باغچه‌ی منزل، سیب خانگی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

winter-grown tomatoes

گوجه‌فرنگی کشت زمستانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grown

  1. adjective of age
    Synonyms:
    adult mature grown up developed

لغات هم‌خانواده grown

  • verb - intransitive
    grow

ارجاع به لغت grown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grown

لغات نزدیک grown

پیشنهاد بهبود معانی