آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Outgrow

ˌaʊtˈɡroʊ aʊtˈɡrəʊ

معنی outgrow | جمله با outgrow

adverb

بزرگ‌تر شدن از، زودتر روییدن از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

he has outgrown his brother

او از برادرش بزرگ‌تر شده است. (رشد بیشتری کرده است)

Gradually he outgrew his bad habits.

کم‌کم بر عادات بد خود چیره شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He has outgrown his clothes.

لباس‌هایش برایش کوچک شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد outgrow

  1. verb
    Synonyms:
    give up discontinue relinquish leave-behind grow beyond

لغات هم‌خانواده outgrow

  • verb - intransitive
    grow
  • verb - transitive
    outgrow

ارجاع به لغت outgrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outgrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outgrow

لغات نزدیک outgrow

پیشنهاد بهبود معانی