فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overgrowth

ˈoʊvərɡroʊθ ˈəʊvəɡrəʊθ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

رشد بیش از حد، افزایش تعداد به‌طور بیش از حد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

an overgrowth of bacteria

رشد بیش از حد باکتری‌ها

an overgrowth of moss in the lawn

رشد بیش از حد خزه در علفزار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overgrowth

  1. noun excessive size; usually caused by excessive secretion of growth hormone from the pituitary gland
    Synonyms:
    growth abundance giantism gigantism luxuriance

لغات هم‌خانواده overgrowth

  • verb - intransitive
    grow

ارجاع به لغت overgrowth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overgrowth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overgrowth

لغات نزدیک overgrowth

پیشنهاد بهبود معانی