بیشازحد روییدن، روی چیزی را پوشانیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The garden is overgrown with weeds.
باغ پر از علف هرزه شده است.
He overgrew his older brothers.
او از برادران بزرگتر خود هیکلدارتر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overgrow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overgrow