با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Abundance

əˈbʌndəns əˈbʌndəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abundances

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
وفور، فراوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
فراوانی، وفور
- an abundance of mineral resources
- وفور منابع کانی
- a life of abundance
- زندگی توأم با ثروت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abundance

  1. noun great amount or supply
    Synonyms: affluence, ampleness, bounty, copiousness, fortune, myriad, opulence, plenitude, plenty, plethora, profusion, prosperity, prosperousness, riches, thriving, wealth
    Antonyms: dearth, deficiency, inadequacy, lack

ارجاع به لغت abundance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abundance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abundance

لغات نزدیک abundance

پیشنهاد بهبود معانی