امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inadequacy

ɪnˈædəkwəsi ɪnˈædəkwəsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
نابسندگی، نارسایی، نامناسبی، بی‌کفایتی، عدم تکافو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the inadequacies of the country's justice system
- نارسایی نظام دادگستری کشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inadequacy

  1. noun shortage, defect, inability
    Synonyms:
    blemish dearth defalcation defectiveness deficiency deficit drawback failing faultiness flaw imperfection inadequateness inaptness incapacity incompetence incompetency incompleteness ineffectiveness ineffectualness inefficacy inefficiency ineptitude insufficiency lack meagerness paucity poverty scantiness shortcoming skimpiness underage unfitness unsuitableness weakness
    Antonyms:
    ability adequacy enough plenty sufficiency

ارجاع به لغت inadequacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inadequacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inadequacy

لغات نزدیک inadequacy

پیشنهاد بهبود معانی