ناتوانی، عدم توانایی، عجز، فروماندگی، درماندگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her inability to concentrate affected her grades.
ناتوانی او در تمرکز بر نمرات او تأثیر گذاشت.
The team's inability to communicate led to confusion.
عدم توانایی تیم در برقراری ارتباط به سردرگمی منجر شد.
His inability to adapt to change was concerning.
ناتوانی او در سازگاری با تغییرات نگرانکننده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inability» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inability