شکل جمع:
capacitiesگنجایش، گنجایی، گنج، ظرفیت، خورند، اندوزش، جا، انبارش، آبشخور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
This bus has a capacity of thirty passengers.
این اتوبوس گنجایش سی سرنشین را دارد.
What is the capacity of this oil tanker?
گنجایی این نفتکش چقدر است؟
a water tank with a capacity of ten thousand gallons
آبانباری به ظرفیت ده هزار گالن
حداکثر ظرفیت، بیشین گنج، بیشین گنجایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the airplane was filled to capacity.
هواپیما کاملاً پر بود.
گنجایش فکری، استعداد، لیاقت، کارآیی، توانش، توانایی
she has the capacity to learn fast.
او توانایی آن را دارد که تند یاد بگیرد.
he does not have the capacity for this job.
او لیاقت این کار را ندارد.
در مقام، به عنوان، سمت
I attended the meeting in the capacity of an advisor.
در گردهمایی بهعنوان رایزن حضور یافتم.
حقوق صلاحیت، اختیار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
it is outside the capacity of this court.
(آن موضوع) از صلاحیت این دادگاه خارج است.
a capacity crowd (or audience)
جمعیت به حد گنجایش، پر
به میزان حداکثر تولید، به گنجایی بیشین
کاملاً پر، به حد گنجایش
در حد صلاحیت یا اختیار کسی
ظرفیت ذهنی، گنجایش ذهنی (توانایی فرد در درک، تحلیل و ارزیابی اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و منطقی)
گنجایش حافظه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capacity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capacity