فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Might

maɪt maɪt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

auxiliary verb A2

ممکن بودن، احتمال داشتن (شکل گذشته‌ی فعل may اما فقط در حالت گذشته از آن استفاده نمی‌شود)

It might rain.

باران محتمل است.

I might go to the party tonight if I finish my work on time.

اگر کارم را به‌موقع تمام کنم، ممکن است امشب به مهمانی بروم.

auxiliary verb informal

اجازه داشتن (مؤدبانه‌تر از may)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Might I go?

اجازه دارم بروم؟

Might I borrow your pen for a moment?

اجازه دارم یک لحظه قلم شما را قرض بگیرم؟

auxiliary verb

بهتر بودن (برای پیشنهاد دادن چیزی به‌طور مؤدبانه به جای ought یا should)

You might try to help them.

بهتر است سعی کنی که به آن‌ها کمک کنی.

You might apologize.

بهتر است عذرخواهی کنی.

noun uncountable

توان، زور، قدرت، نیرو

the might of Rustam's arms

زور بازوان رستم

He ran with all his might.

او با تمام توان خود دوید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the might of the Roman Empire

قدرت امپراتوری روم

the growing might of the middle classes

توانمندی فزاینده‌ی طبقات متوسط

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد might

  1. noun ability, power
    Synonyms:
    power strength force control capacity capability competence energy efficacy authority mastery command potency muscle vigor qualification efficiency prowess clout sway dominance valor vigor vigorousness adequacy jurisdiction powerfulness sinew punch forcefulness puissance moxie steam lustiness get-up-and-go arm qualifiedness strong arm forcibleness strenuousness
    Antonyms:
    inability weakness powerlessness

Idioms

might makes right

حق با کسی است که زور دارد

ارجاع به لغت might

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «might» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/might

لغات نزدیک might

پیشنهاد بهبود معانی