آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ شهریور ۱۴۰۴

    Might

    maɪt maɪt

    معنی might | جمله با might

    auxiliary verb A2

    ممکن بودن، احتمال داشتن (شکل گذشته‌ی فعل may اما فقط در حالت گذشته از آن استفاده نمی‌شود)

    It might rain.

    باران محتمل است.

    I might go to the party tonight if I finish my work on time.

    اگر کارم را به‌موقع تمام کنم، ممکن است امشب به مهمانی بروم.

    auxiliary verb informal

    اجازه داشتن (مؤدبانه‌تر از may)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Might I go?

    اجازه دارم بروم؟

    Might I borrow your pen for a moment?

    اجازه دارم یک لحظه قلم شما را قرض بگیرم؟

    auxiliary verb

    بهتر بودن (برای پیشنهاد دادن چیزی به‌طور مؤدبانه به جای ought یا should)

    You might try to help them.

    بهتر است سعی کنی که به آن‌ها کمک کنی.

    You might apologize.

    بهتر است عذرخواهی کنی.

    noun uncountable

    توان، زور، قدرت، نیرو

    the might of Rustam's arms

    زور بازوان رستم

    He ran with all his might.

    او با تمام توان خود دوید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the might of the Roman Empire

    قدرت امپراتوری روم

    the growing might of the middle classes

    توانمندی فزاینده‌ی طبقات متوسط

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد might

    1. noun ability, power
      Synonyms:
      power strength force control capacity capability competence energy efficacy authority mastery command potency muscle vigor qualification efficiency prowess clout sway dominance valor vigor vigorousness adequacy jurisdiction powerfulness sinew punch forcefulness puissance moxie steam lustiness get-up-and-go arm qualifiedness strong arm forcibleness strenuousness
      Antonyms:
      inability weakness powerlessness

    Idioms

    might makes right

    حق با کسی است که زور دارد

    سوال‌های رایج might

    معنی might به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «might» در زبان فارسی به «قدرت، توانایی» یا در برخی مواقع به معنای «ممکن است» ترجمه می‌شود.

    این واژه کاربردهای متفاوتی در زبان انگلیسی دارد و می‌تواند هم به‌عنوان فعل کمکی (modal verb) برای بیان احتمال یا امکان و هم به‌عنوان اسم برای نشان دادن قدرت و توانایی به کار رود. بنابراین، معنای دقیق آن بستگی به بافت جمله و موقعیت استفاده دارد و همواره باید با دقت درک شود.

    به‌عنوان فعل کمکی، might نشان‌دهنده‌ی امکان یا احتمال است. برای مثال، وقتی می‌گوییم «It might rain today» یعنی «ممکن است امروز باران ببارد». در این کاربرد، might نشان می‌دهد که وقوع یک اتفاق محتمل است اما قطعی نیست. در مقایسه با should یا will، might سطح اطمینان کمتری دارد و به نوعی شک یا فرضیه را بیان می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود که زبان‌آموزان بتوانند در مکالمه و نوشتار رسمی یا غیررسمی، احتمال‌ها و فرضیه‌ها را با ظرافت بیشتری بیان کنند.

    از منظر تاریخی، might در انگلیسی باستان از واژه‌ی miht یا meaht آمده است که به معنای «توانایی، قدرت» بوده است. این نشان می‌دهد که ریشه‌ی اصلی این واژه بیشتر به توانایی واقعی یا بالقوه‌ی فرد یا چیزها اشاره داشته است. حتی در متون ادبی کلاسیک، might برای توصیف قدرت فیزیکی، نیروی طبیعت یا توانمندی فردی به کار رفته است، به‌عنوان مثال «the might of the ocean» («نیروی اقیانوس») یا «the king’s might» («قدرت شاه»).

    در کاربرد اسمی، might به معنای قدرت یا نیرو است و اغلب در متون ادبی یا رسمی دیده می‌شود. این قدرت می‌تواند جسمی، ذهنی یا حتی استعاری باشد. برای نمونه، وقتی گفته می‌شود «the might of technology» به معنای «قدرت فناوری» است و نشان می‌دهد که واژه‌ی might می‌تواند به عنوان نماد توانمندی و نفوذ در زمینه‌های مختلف به کار رود. چنین کاربردی باعث شده تا might در ادبیات و نوشتار رسمی بار معنایی قدرتمند و پرنفوذ داشته باشد.

    در مکالمه‌ی روزمره، might به افراد اجازه می‌دهد تا با لحن مؤدبانه یا محتاطانه نظر، پیشنهاد یا پیش‌بینی خود را بیان کنند. این کاربرد اجتماعی و زبانی، might را به ابزاری مهم برای ابراز تردید، توصیه یا فرضیه تبدیل کرده است. به طور کلی، might واژه‌ای انعطاف‌پذیر و چندوجهی است که هم می‌تواند احتمال، هم توانایی و هم قدرت را در موقعیت‌های مختلف منتقل کند، و نقش آن بسته به زمینه‌ی استفاده به‌طرز چشمگیری تغییر می‌کند.

    ارجاع به لغت might

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «might» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/might

    لغات نزدیک might

    • - miffed
    • - mig
    • - might
    • - might makes right
    • - mightily
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.