توان، قدرت، توانایی، نیرومندی، لیاقت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the potency of mass activity
نیروی فعالیت همگانی
the potency of religious faith in fighting fear and anxiety
توانایی ایمان مذهبی در مبارزه با ترس و نگرانی
the potency of his ideas
توانمندی عقاید او
This drink has great potency.
این مشروب خیلی قوی است.
The medicine had lost its potency by being exposed to light.
این دارو بهدلیل قرار گرفتن در معرض نور قدرت خود را از دست داده بود.
matters that have the potency of life
موادی که استعداد جاندار شدن را دارند
This ball has a potency of being thrown.
این گوی را میتوان پرتاب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «potency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/potency