فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Potency

ˈpoʊt̬ntsi ˈpəʊtnsi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

توان، قدرت، توانایی، نیرومندی، لیاقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the potency of mass activity

نیروی فعالیت همگانی

the potency of religious faith in fighting fear and anxiety

توانایی ایمان مذهبی در مبارزه با ترس و نگرانی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the potency of his ideas

توانمندی عقاید او

This drink has great potency.

این مشروب خیلی قوی است.

The medicine had lost its potency by being exposed to light.

این دارو به‌دلیل قرار گرفتن در معرض نور قدرت خود را از دست داده بود.

matters that have the potency of life

موادی که استعداد جاندار شدن را دارند

This ball has a potency of being thrown.

این گوی را می‌توان پرتاب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد potency

  1. noun effectiveness
    Synonyms:
    efficiency power force capability capacity strength energy influence control command potential vigor authority muscle might dominion efficacy virtue juice kick sway pep moxie zip zing go steam punch sock snap birr hardihood sinew what it takes zap puissance
    Antonyms:
    ineffectiveness weakness impotency disability

ارجاع به لغت potency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «potency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/potency

لغات نزدیک potency

پیشنهاد بهبود معانی