فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Juice

dʒuːs dʒuːs

گذشته‌ی ساده:

juiced

شکل سوم:

juiced

سوم‌شخص مفرد:

juices

وجه وصفی حال:

juicing

شکل جمع:

juices

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1

آب‌میوه، شیره، عصاره، شربت، جوهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

orange juice

آب پرتقال

apple juice

آب سیب

نمونه‌جمله‌های بیشتر

tomato juice

آب گوجه‌فرنگی

carrot juice

آب هویج

meat juices

عصاره‌ها‌ی گوشت

gastric juice

شیره‌ی معده، عصیر معدی

an old man full of juice and warmth

پیرمردی پر از نیرو و حرارت

There is no juice in this wire.

این سیم برق ندارد.

Half way to Yaz our car ran out of juice.

در نیمه راه یزد بنزین ماشینمان تمام شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد juice

  1. noun liquid squeezed from fruit, plant
    Synonyms:
    water fluid drink liquor extract essence milk oil sap syrup secretion sauce serum spirit nectar alcohol distillation aqua vitae abstract

Phrasal verbs

juice up

نیرو دادن، جان دادن به، رونق دادن، حرارت تازه بخشیدن

لغات هم‌خانواده juice

  • verb - transitive
    juice

ارجاع به لغت juice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «juice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juice

لغات نزدیک juice

پیشنهاد بهبود معانی