گذشتهی ساده:
juicedشکل سوم:
juicedسومشخص مفرد:
juicesوجه وصفی حال:
juicingشکل جمع:
juicesآبمیوه، شیره، عصاره، شربت، جوهر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
orange juice
آب پرتقال
apple juice
آب سیب
tomato juice
آب گوجهفرنگی
carrot juice
آب هویج
meat juices
عصارههای گوشت
gastric juice
شیرهی معده، عصیر معدی
an old man full of juice and warmth
پیرمردی پر از نیرو و حرارت
There is no juice in this wire.
این سیم برق ندارد.
Half way to Yaz our car ran out of juice.
در نیمه راه یزد بنزین ماشینمان تمام شد.
نیرو دادن، جان دادن به، رونق دادن، حرارت تازه بخشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «juice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juice