معنی serum به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsɪrəm ˈsɪərəm

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع sera به‌ جای serums استفاده کرد.

معنی

noun

آب‌خون، خونابه، سرم، آب‌پنیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد serum

noun An amber, watery fluid, rich in proteins, that separates out when blood coagulates

Synonyms:

blood-serum antitoxin antiserum agglutinin immunotoxin plasma agglutinogen agglutinoid

ارجاع به لغت serum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «serum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/serum

لغات نزدیک serum

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return