گذشتهی ساده:
spiritedشکل سوم:
spiritedسومشخص مفرد:
spiritsوجه وصفی حال:
spiritingشکل جمع:
spiritsروحیه، طرز فکر، جو حاکم، فضای کلی
Volunteering fosters a spirit of cooperation among community members.
داوطلبی، روحیهی همکاری میان اعضای جامعه را تقویت میکند.
The novel reflects the spirit of the 1920s.
این رمان، فضای کلی دههی ۱۹۲۰ را منعکس میکند.
with the spirit of cooperation
با روحیهی همکاری
the spirit of the law as opposed to the letter of the law
منظور واقعی قانون در مقابل متن قانون
the spirits of Renaissance
جوهر رنسانس
خلقوخو، روحیه، حال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite the difficulties, he kept his spirits up.
باوجود مشکلات، او حال خود را خوب نگه داشت.
Today, I am in bad spirits.
امروز دل ودماغ ندارم.
Today, he is in good spirits.
امروز سرحال است.
He is full of spirits.
خیلی شنگول است.
روح، جان، روان، نفس
The music touched my spirit in a way words couldn’t describe.
موسیقی، جانم را به گونهای لمس کرد که کلمات نمیتوانستند توصیف کنند.
O, God, into thy hands I commit my spirit.
خداوندا، روح خود را به تو میسپارم.
The spirit of God is my guide.
روح خداوند راهنمای من است.
God breathed spirit into clay.
خداوند در گل جان دمید.
the brave spirits who defended this country
اشخاص شجاعی که از این کشور دفاع کردند
روح، شبح
Some people believe that spirits can communicate through dreams.
بعضیها معتقدند که ارواح میتوانند از طریق رؤیاها ارتباط برقرار کنند.
An evil spirit seemed to linger in the abandoned church.
به نظر میرسید که در کلیسای متروکه، روح شیطانیای حضور دارد.
شجاعت، شهامت، انرژی، شوروشوق، انگیزه
His spirit inspired everyone in the room to try harder.
انگیزهی او همهی افراد در اتاق را به تلاش بیشتر تشویق کرد.
She faced the challenge with courage and spirit.
او با شجاعت و شهامت با چالش مواجه شد.
نوشیدنی الکلی قوی
Vodka is one of the most popular spirits in the world.
ودکا یکی از محبوبترین نوشیدنیهای الکلی در جهان است.
Distilleries produce different types of spirits like whiskey and rum.
کارخانههای تقطیر انواع مختلف نوشیدنیهای الکلی مانند ویسکی و رام تولید میکنند.
taxable distilled spirits
نوشابههای تقطیرشده و مالیاتبردار
تینر، الکل صنعتی، حلال نقاشی، اسپریت
Be careful when handling spirits; they are highly flammable.
هنگام استفاده از حلالهای نقاشی مراقب باشید؛ آنها بسیار قابل اشتعال هستند.
White spirit evaporates quickly and is useful for diluting oil-based paints.
اسپریت سفید بهسرعت تبخیر میشود و برای رقیق کردن رنگهای روغنی مفید است.
wood spirit
چکیدهی چوب
spirits of turpentine
چکیدهی ترپانتین
بهصورت مخفیانه بردن، فراری دادن، قاچاقی بردن، بهطور مخفیانه منتقل کردن
His friends spirited him out of the country.
دوستانش او را مخفیانه از کشور بردند.
Those two spirited goods out of the store room.
آن دو قاچاقی کالا از انبار خارج میکردند.
روحاً، از لحاظ فکری
in (or with) the spirit of ...
با روح ...، با نیت ...
روحالقدس
انسان آزاد، آزاده، آزادمنش، آزادیخواه
مغموم، غمگین، گرفته، بیدلودماغ
گذشتهی ساده spirit در زبان انگلیسی spirited است.
شکل سوم spirit در زبان انگلیسی spirited است.
شکل جمع spirit در زبان انگلیسی spirits است.
وجه وصفی حال spirit در زبان انگلیسی spiriting است.
سومشخص مفرد spirit در زبان انگلیسی spirits است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spirit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spirit