آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Spirit

ˈspɪrɪt ˈspɪrɪt

گذشته‌ی ساده:

spirited

شکل سوم:

spirited

سوم‌شخص مفرد:

spirits

وجه وصفی حال:

spiriting

شکل جمع:

spirits

معنی spirit | جمله با spirit

noun singular uncountable B2

روحیه، طرز فکر، جو حاکم، فضای کلی

Volunteering fosters a spirit of cooperation among community members.

داوطلبی، روحیه‌ی همکاری میان اعضای جامعه را تقویت می‌کند.

The novel reflects the spirit of the 1920s.

این رمان، فضای کلی دهه‌ی ۱۹۲۰ را منعکس می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

with the spirit of cooperation

با روحیه‌ی همکاری

the spirit of the law as opposed to the letter of the law

منظور واقعی قانون در مقابل متن قانون

the spirits of Renaissance

جوهر رنسانس

noun plural B2

خلق‌وخو، روحیه، حال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Despite the difficulties, he kept his spirits up.

باوجود مشکلات، او حال خود را خوب نگه داشت.

Today, I am in bad spirits.

امروز دل ودماغ ندارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Today, he is in good spirits.

امروز سرحال است.

He is full of spirits.

خیلی شنگول است.

noun uncountable C1

روح، جان، روان، نفس

The music touched my spirit in a way words couldn’t describe.

موسیقی، جانم را به گونه‌ای لمس کرد که کلمات نمی‌توانستند توصیف کنند.

O, God, into thy hands I commit my spirit.

خداوندا، روح خود را به تو می‌سپارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The spirit of God is my guide.

روح خداوند راهنمای من است.

God breathed spirit into clay.

خداوند در گل جان دمید.

the brave spirits who defended this country

اشخاص شجاعی که از این کشور دفاع کردند

noun countable B2

روح، شبح

Some people believe that spirits can communicate through dreams.

بعضی‌ها معتقدند که ارواح می‌توانند از طریق رؤیاها ارتباط برقرار کنند.

An evil spirit seemed to linger in the abandoned church.

به نظر می‌رسید که در کلیسای متروکه، روح شیطانی‌ای حضور دارد.

noun uncountable

شجاعت، شهامت، انرژی، شوروشوق، انگیزه

His spirit inspired everyone in the room to try harder.

انگیزه‌ی او همه‌ی افراد در اتاق را به تلاش بیشتر تشویق کرد.

She faced the challenge with courage and spirit.

او با شجاعت و شهامت با چالش مواجه شد.

noun countable uncountable C1

نوشیدنی الکلی قوی

Vodka is one of the most popular spirits in the world.

ودکا یکی از محبوب‌ترین نوشیدنی‌های الکلی در جهان است.

Distilleries produce different types of spirits like whiskey and rum.

کارخانه‌های تقطیر انواع مختلف نوشیدنی‌های الکلی مانند ویسکی و رام تولید می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

taxable distilled spirits

نوشابه‌های تقطیر‌شده و مالیات‌بردار

noun uncountable

تینر، الکل صنعتی، حلال نقاشی، اسپریت

Be careful when handling spirits; they are highly flammable.

هنگام استفاده از حلال‌های نقاشی مراقب باشید؛ آن‌ها بسیار قابل اشتعال هستند.

White spirit evaporates quickly and is useful for diluting oil-based paints.

اسپریت سفید به‌سرعت تبخیر می‌شود و برای رقیق کردن رنگ‌های روغنی مفید است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

wood spirit

چکیده‌ی چوب

spirits of turpentine

چکیده‌ی ترپانتین

verb - transitive

به‌صورت مخفیانه بردن، فراری دادن، قاچاقی بردن، به‌طور مخفیانه منتقل کردن

His friends spirited him out of the country.

دوستانش او را مخفیانه از کشور بردند.

Those two spirited goods out of the store room.

آن دو قاچاقی کالا از انبار خارج می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spirit

Collocations

in spirit

روحاً، از لحاظ فکری

in (or with) the spirit of ...

با روح ...، با نیت ...

the spirit

روح‌القدس

free spirit

انسان آزاد، آزاده، آزادمنش، آزادیخواه

Idioms

out of spirits

مغموم، غمگین، گرفته، بی‌دل‌و‌دماغ

سوال‌های رایج spirit

گذشته‌ی ساده spirit چی میشه؟

گذشته‌ی ساده spirit در زبان انگلیسی spirited است.

شکل سوم spirit چی میشه؟

شکل سوم spirit در زبان انگلیسی spirited است.

شکل جمع spirit چی میشه؟

شکل جمع spirit در زبان انگلیسی spirits است.

وجه وصفی حال spirit چی میشه؟

وجه وصفی حال spirit در زبان انگلیسی spiriting است.

سوم‌شخص مفرد spirit چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد spirit در زبان انگلیسی spirits است.

ارجاع به لغت spirit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spirit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spirit

لغات نزدیک spirit

پیشنهاد بهبود معانی