آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

    Grit

    ɡrɪt ɡrɪt

    گذشته‌ی ساده:

    gritted

    شکل سوم:

    gritted

    سوم‌شخص مفرد:

    grits

    وجه وصفی حال:

    gritting

    شکل جمع:

    grits

    معنی grit | جمله با grit

    noun uncountable

    سنگ‌ریزه، شن‌ریزه، ریگ

    The wind blew fine grit into her eyes.

    باد، ذرات ریز شن را به چشمان او پاشید.

    The path was covered in loose grit and gravel.

    مسیر با شن‌ریزه و ماسه‌ی سست پوشیده شده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Be careful, there's a lot of grit on the floor.

    مراقب باش، کلی سنگ‌ریزه روی زمین است.

    The gravel gritted under the soldiers' boots.

    ریگ در زیر پوتین سربازان خش‌خش می‌کرد.

    noun uncountable

    سرسختی، شجاعت، استقامت، عزم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Her grit in the face of adversity inspired everyone around her.

    استقامت او در مواجهه با سختی‌ها، الهام‌بخش اطرافیانش بود.

    He lacked the grit necessary to succeed in such a competitive field.

    او فاقد عزم لازم برای موفقیت در چنین زمینه‌ی رقابتی‌ای بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Success in business often requires grit as much as talent.

    موفقیت در تجارت اغلب به همان اندازه که به استعداد نیاز دارد، به سرسختی هم نیازمند است.

    a few men of grit

    معدودی مرد دلیر و پایدار

    verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی شن پاشیدن، سنگ‌ریزه پاشیدن (در زمین پوشیده از یخ)

    The city workers started to grit the roads early in the morning.

    کارگران شهرداری از صبح زود شروع به پاشیدن شن روی جاده‌ها کردند.

    They gritted the icy sidewalks to prevent accidents.

    آن‌ها پیاده‌روهای یخ‌زده را سنگریزه پاشیدند تا از حوادث جلوگیری کنند.

    verb - transitive

    دندان قروچه کردن، فشردن دندان‌ها به هم

    I grit my teeth to suppress a cry of pain.

    دندان‌هایم را به هم فشار دادم تا جلوی فریاد دردم را بگیرم.

    She would often grit her teeth in her sleep, a sign of her underlying stress.

    او اغلب در خواب دندان قروچه می‌کرد، که نشانه‌ای از استرس پنهان او بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She gritted her teeth, trying to hold back a wave of anger.

    او دندان‌هایش را به هم فشرد و سعی کرد موجی از خشم را مهار کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grit

    1. noun particles of dirt
      Synonyms:
      dust powder sand pebbles gravel lumps foreign matter
    1. noun courage, determination
      Synonyms:
      nerve resolution determination spirit backbone pluck guts fortitude tenacity perseverance mettle spine toughness daring steadfastness hardihood gameness spunk moxie intestinal fortitude doggedness
      Antonyms:
      cowardice timidity weakness

    سوال‌های رایج grit

    گذشته‌ی ساده grit چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده grit در زبان انگلیسی gritted است.

    شکل سوم grit چی میشه؟

    شکل سوم grit در زبان انگلیسی gritted است.

    شکل جمع grit چی میشه؟

    شکل جمع grit در زبان انگلیسی grits است.

    وجه وصفی حال grit چی میشه؟

    وجه وصفی حال grit در زبان انگلیسی gritting است.

    سوم‌شخص مفرد grit چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد grit در زبان انگلیسی grits است.

    ارجاع به لغت grit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «grit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grit

    لغات نزدیک grit

    • - gristly
    • - gristmill
    • - grit
    • - grith
    • - grits
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.