شکل جمع:
nervesعصب، پی، رشته عصبی
Nerves carry messages to and from the brain.
عصبها پیامها را از مغز میبرند و به مغز میآورند.
طاقت، قدرت، تحمل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is a man of nerve.
او مرد پردلوجرئتی است.
This was a test of mind and nerves for the new commandos.
این آزمونی از شعور و شهامت تکاوران جدید بود.
He was the heart and the nerve of the whole undertaking.
او قلب و توانبخش کلیهی بخشهای آن کار بود.
He had the nerve to ask me for a larger tip!
او آنقدر پررو بود که از من انعام بیشتری مطالبه میکرد!
قوت قلب دادن، نیرو بخشیدن
The officer's words nerved them to attack the hill a second time.
سخنان افسر به آنها شهامت داد که برای بار دوم به تپه حمله کنند.
جرئت نکردن، خود را باختن
برای تقلا و کوشش خود را آماده کردن
(عامیانه) اعصاب کسی را خراب کردن
اعصاب بسیار قوی
شکل جمع nerve در زبان انگلیسی nerves است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nerve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nerve