نگرانی، دلهره، اضطراب
She's all nerves.
دلهره دارد.
After years as singer, he still suffers from nerves before a performance.
پس از سالها خوانندگی، هنوز پیش از اجرای برنامه دچار دلهره میشود.
پزشکی زیستشناسی اعصاب، عصبها
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an attack of nerves
حملهی عصبی
My nerves won't stand it.
اعصابم نمیکشد.
خیلی عصبی
(عامیانه) اعصاب کسی را خراب کردن
اعصاب بسیار قوی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nerves» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nerves