فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Nerving

American: ˈnɜrːvɪŋ British: ˈnɜːvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (دامپزشکی) عصب‌برداری (برداشتن بخشی از نواره‌ی عصبی برای‌مثال به‌دلیل آماس مزمن)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nerving

  1. verb Get ready for something difficult or unpleasant
    Synonyms: encouraging, fortifying, heartening, steeling, energizing, bracing, strengthening, plucking, invigorating, cheering
    Antonyms: weakening, discouraging, disheartening, fearing

ارجاع به لغت nerving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nerving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nerving

لغات نزدیک nerving

پیشنهاد بهبود معانی