Discouraging

    dɪˈskɜrːɪdʒɪŋ dɪsˈkʌrɪdʒɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      discouraged

    • شکل سوم:

      discouraged

    • سوم‌شخص مفرد:

      discourages

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    نومید‌کننده، یأس‌آور، دلسرد‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - He gave a discouraging picture of the country's economic situation.
    - او تصویر نومیدکننده‌ای از وضع اقتصادی کشور ارائه داد.
    adjective
    بازدارنده، منصرف‌ساز، مناع، جلوگیر
    adjective
    افسرده‌کننده، افسردگر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد discouraging

    1. adjective upsetting
      Synonyms: black, bleak, dampening, daunting, depressing, depressive, deterring, disadvantageous, disappointing, disheartening, dismal, dismaying, dispiriting, dissuading, dreary, gloomy, hindering, inopportune, off-putting, oppressive, repressing, unfavorable, unpropitious
      Antonyms: auspicious, encouraging, favorable, heartening, inspiring, inspiriting

    ارجاع به لغت discouraging

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «discouraging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discouraging

    لغات نزدیک discouraging

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند