صفت تفضیلی:
gloomierصفت عالی:
gloomiestتاریک، تیره، افسرده، غمافزا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
gloomy weather
هوای گرفته (و حزنانگیز)
He entered the room with a gloomy countenance.
با قیافهای درهم وارد اتاق شد.
He felt gloomy after the funeral.
پس از مراسم ختم احساس حزن کرد.
a gloomy room
اتاق دلگیر
gloomy predictions
پیشگوییهای نومیدکننده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gloomy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gloomy