امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vivacious

vɪˈveɪʃəs vɪˈveɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
سرزنده، پرنشاط، پرشور (شخص) (به‌ویژه برای اشاره به زن یا دختر)، پر از نشاط (حرکت و خنده و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She was a vivacious woman.
- او زن سرزنده‌ای بود.
- His vivacious dance moves entertained the crowd.
- حرکات پر از نشاط رقص او جمعیت را سرگرم می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vivacious

  1. adjective lively, spirited
    Synonyms:
    active alert animate animated bouncy brash breezy bubbling cheerful ebullient effervescent exuberant frolicsome full of life gay happy high-spirited jolly jumping keen lighthearted merry playful rocking scintillating sparkling sportive sprightly swinging upbeat vibrant vital zesty
    Antonyms:
    boring dispirited dull unattractive unhappy

لغات هم‌خانواده vivacious

  • adjective
    vivacious

ارجاع به لغت vivacious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vivacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vivacious

لغات نزدیک vivacious

پیشنهاد بهبود معانی