آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ آذر ۱۴۰۲

    Sparkling

    ˈspɑːrklɪŋ ˈspɑːklɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    sparkled

    شکل سوم:

    sparkled

    سوم‌شخص مفرد:

    sparkles

    معنی sparkling | جمله با sparkling

    adjective B2

    درخشان، درخشنده، براق، برق‌زن، جرقه‌دار، با تلألو

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    the little girl's sparkling blue eyes

    چشمان آبی درخشان دخترک

    The sparkling diamonds on her necklace caught everyone's attention.

    الماس‌های درخشان گردنبندش توجه همه را جلب کرد.

    adjective

    جالب، جذاب، مهیج

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adjective

    (نوشیدنی) گازدار

    sparkling champagne

    شامپاین گازدار

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sparkling

    1. adjective full of joyful, unrestrained high spirits
      Synonyms:
      exuberant ebullient effervescent
    1. adjective amusing or pleasing because of wit or originality
      Synonyms:
      clever smart witty bright lively spirited animated shining brilliant dazzling glittering gleaming shimmering twinkling flashing bubbly bubbling vigorous effervescent glistening glistering scintillating scintillant coruscant lambent mantling fizzy starry impassioned
      Antonyms:
      still
    1. verb emit or produce sparks
      Synonyms:
      shining glowing flashing sparking gleaming glittering illuminating twinkling glimmering dazzling shimmering glinting radiating scattering winking glancing scintillating glistening flickering coruscating spangling glistering effervescing bubbling foaming frothing fizzing dashing
      Antonyms:
      darkening dulling
    1. verb be lively or brilliant or exhibit virtuosity
      Synonyms:
      scintillating coruscating
    1. noun a rapid change in brightness; a brief spark or flash
      Synonyms:
      twinkle scintillation

    لغات هم‌خانواده sparkling

    • noun
      sparkle, sparkler
    • adjective
      sparkling, sparkly, sparky
    • verb - intransitive
      sparkle

    سوال‌های رایج sparkling

    گذشته‌ی ساده sparkling چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sparkling در زبان انگلیسی sparkled است.

    شکل سوم sparkling چی میشه؟

    شکل سوم sparkling در زبان انگلیسی sparkled است.

    سوم‌شخص مفرد sparkling چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sparkling در زبان انگلیسی sparkles است.

    ارجاع به لغت sparkling

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sparkling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sparkling

    لغات نزدیک sparkling

    • - sparkle
    • - sparkler
    • - sparkling
    • - sparkly
    • - sparky
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.