صفت تفضیلی:
brighterصفت عالی:
brightestتابناک، روشن، درخشان، تابان، آفتابی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
a bright smile
لبخندی پرنشاط
He has a bright outlook on life.
بینش او نسبت به زندگی خوشبینانه است.
It was a bright sunny day.
روزی روشن و آفتابی بود.
Bright light hurts my eyes.
نور درخشان چشم مرا میآزارد.
Her eyes were bright blue.
چشمان او آبی روشن بود.
عقیده یا پیشنهاد بدیع و خوب
صبح زود، زود و مشتاق، سحرخیز و سرحال
آینده درخشان است
جنبههای مثبت چیزی را درنظر گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bright» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bright