شکل جمع:
sanguinesصفت تفضیلی:
more sanguineصفت عالی:
most sanguineخوشبین، امیدوار (شخص)، خوشبینانه (رفتار و غیره)
His sanguine nature allowed him to see the silver lining in every situation, even during the darkest times.
طبیعت خوشبین او به او این امکان را میداد که در هر موقعیتی، حتی در تاریکترین زمانها، روزنهی امید را ببیند.
Despite the challenges ahead, she remained sanguine about the outcome and believed that everything would work out for the best.
علیرغم چالشهای پیشرو، او در مورد نتیجه امیدوار باقی ماند و معتقد بود که همه چیز به بهترین نحو پیش خواهد رفت.
رنگ قرمز، گلگون، سرخ (چهره و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی رنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sanguine dress she wore made her stand out in the crowd.
لباس قرمزی که پوشیده بود او را در میان جمعیت متمایز میکرد.
The sanguine roses bloomed in the garden.
رزهای سرخ در باغ شکوفه دادند.
پزشکی قدیمی دموی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The doctor described his patient's ruddy complexion and optimistic disposition as signs of a sanguine temperament.
پزشک چهرهی سرخرنگ و خلق خوشبینانهی بیمارش را نشانهای از خلقوخوی دموی توصیف کرد.
His upbeat and cheerful demeanor reflected his inherently sanguine disposition.
رفتار خوشبینانه و شاد او نشاندهندهی روحیه ذاتاً دموی او بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sanguine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sanguine