فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Scarlet
ˈskɑːrlət
ˈskɑːlɪt
شکل جمع:
scarletsصفت تفضیلی:
more scarletصفت عالی:
most scarletمعنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
adjective
noun
رنگ قرمزنارنجی، قرمز روشن، قرمز مایل به زرد، سرخ‌فام، گلگون
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ
The scarlet sunset painted the sky in vibrant hues.
غروب سرخ‌فام آسمان را با رنگ‌های پرجنب‌وجوش رنگ‌آمیزی کرد.
She wore a scarlet dress that caught everyone's attention.
او لباسی قرمزنارنجی پوشیده بود که توجه همه را به خود جلب کرد.
noun
countable
پارچه‌ی قرمز روشن، سرخ‌جامه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wore a beautiful dress made of scarlet.
او لباس زیبایی از پارچه‌ی قرمز روشن پوشیده بود.
She wore a stunning gown made of scarlet at the gala.
او در مراسم گالا یک لباس مجلسی جذاب از پارچه‌ی قرمز روشن پوشید.
مترادف و متضاد scarlet
-
adjective of a color at the end of the color spectrum (next to orange); resembling the color of blood or cherries or tomatoes or rubiesSynonyms:red ruddy crimson vermilion carmine cherry ruby blood-red cherry-red ruby-red reddish cardinal cerise pimento paprika chrome-red chinese-red turkey-red Mandarin red oriental red orient red Persian red indian-red Naples red Majolica earth Persian earth Prussian red scarlet ochre French vermilion Dutch vermilion Chinese vermilion scarlet vermilion Austrian vermilion Austrian cinnabar para vermilion radium vermilion antimony vermilion English vermilion orange vermilion chrome scarlet
-
noun a variable color that is vivid red but sometimes with an orange tingeSynonyms:orange-red vermilion
Idioms
روسپی، فاحشه
ارجاع به لغت scarlet
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «scarlet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scarlet
لغات نزدیک scarlet
- - scarlatina
- - scarlatti
- - scarlet
- - scarlet fever
- - scarlet hat