با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ruby

ˈruːbi ˈruːbi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rubies

توضیحات

همچنین می‌توان در معنای دوم از ruby red به‌ جای ruby استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
یاقوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The ruby in her engagement ring sparkled in the sunlight.
- یاقوت موجود در حلقه‌ی نامزدی او زیر نور خورشید برق می‌زد.
- The royal crown was encrusted with rubies and diamonds.
- تاج سلطنتی از یاقوت و الماس پوشیده شده بود.
adjective noun uncountable
رنگ یاقوتی
- ruby gem of a ring
- نگین یاقوتی یک انگشتر
- His ruby tie perfectly matched his suit.
- کراوات یاقوتی‌اش کاملاً به کت‌وشلوارش می‌آمد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruby

  1. noun A deep and vivid red color
    Synonyms: crimson, flushed, gem, jewel, mineral, pinkish, red, rubicund, sanguine, scarlet, stone, deep red
  2. adjective Of a color at the end of the color spectrum (next to orange); resembling the color of blood or cherries or tomatoes or rubies
    Synonyms: red, reddish, ruddy, blood-red, carmine, cerise, cherry, cherry-red, crimson, ruby-red, scarlet

ارجاع به لغت ruby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruby

لغات نزدیک ruby

پیشنهاد بهبود معانی