فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Stone

stoʊn stəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stoned
  • شکل سوم:

    stoned
  • سوم شخص مفرد:

    stones
  • وجه وصفی حال:

    stoning
  • شکل جمع:

    stones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    سنگ، هسته، سنگ قیمتی
    • - A stone rolled down the mountain.
    • - سنگی از کوه به پایین غلتید.
    • - bladder stone
    • - سنگ مثانه
    • - kidney stone
    • - سنگ کلیه
    • - Dates have hard stones.
    • - هسته‌ی خرما سخت است.
    • - the tombs without stones of his enemies
    • - گورهای بدون سنگ قبر دشمنان او
    • - The rioters built barricades of the stone of the streets.
    • - شورشیان با سنگ‌های کف خیابان سنگر ساختند.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • verb - transitive
    سنگسار کردن، سنگ پرتاب کردن
    • - Prostitutes were stoned.
    • - فاحشه‌ها را سنگسار کردند.
    • - The children stoned our car.
    • - بچه‌ها به ماشین ما سنگ پراندند.
  • verb - transitive
    کندن، هسته‌ی چیزی را درآوردن
    • - to stone the shaft of a well
    • - دیواره‌ی چاه را سنگی کردن
    • - stoned cherries
    • - گیلاس بی‌هسته
    • - Stone the dates.
    • - هسته‌ی خرماها را در بیاور.
  • verb - transitive
    تحجیر کردن
    • - The floor of the room is beautifully stoned.
    • - کف اتاق به‌طرز زیبایی سنگفرش شده است.
  • adverb
    کاملا، سراسر، تماما
  • adjective
    سنگی
    • - (Lovelace) stone walls do not a prison make ...
    • - دیوارهای سنگی زندان نمی‌سازند ...
    • - a stone statue
    • - مجسمه‌ی سنگی
  • adjective
    مطلق، کامل، خالص
    • - A stone genius!
    • - نابغه‌ی تمام عیار!
    • - stone deaf
    • - صددرصد کر
    • - stone dead
    • - کاملاً مرده
    • - stone sober
    • - کاملاً هشیار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد stone

  1. noun hard piece of earth’s surface
    Synonyms: boulder, crag, crystal, gem, grain, gravel, jewel, metal, mineral, ore, pebble, rock

Collocations

Idioms

  • a stone's throw

    فاصله‌ی کم، در نزدیکی

  • cast the first stone

    در عیب‌جویی یا گناه‌نمایی پیش‌قدم شدن

  • leave no stone unturned

    (برای یافتن چیزی یا حل مسئله‌ای) از هیچ اقدامی فروگذار نکردن

    همه‌ی کوشش‌های ممکن را کردن، از هیچ اقدامی فرو‌گذار نکردن

لغات هم‌خانواده stone

ارجاع به لغت stone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stone

لغات نزدیک stone

پیشنهاد بهبود معانی