فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stone

stoʊn stəʊn

گذشته‌ی ساده:

stoned

شکل سوم:

stoned

سوم‌شخص مفرد:

stones

وجه وصفی حال:

stoning

شکل جمع:

stones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

سنگ، هسته، سنگ قیمتی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

A stone rolled down the mountain.

سنگی از کوه به پایین غلتید.

bladder stone

سنگ مثانه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

kidney stone

سنگ کلیه

Dates have hard stones.

هسته‌ی خرما سخت است.

the tombs without stones of his enemies

گورهای بدون سنگ قبر دشمنان او

The rioters built barricades of the stone of the streets.

شورشیان با سنگ‌های کف خیابان سنگر ساختند.

verb - transitive

سنگسار کردن، سنگ پرتاب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Prostitutes were stoned.

فاحشه‌ها را سنگسار کردند.

The children stoned our car.

بچه‌ها به ماشین ما سنگ پراندند.

verb - transitive

کندن، هسته‌ی چیزی را درآوردن

to stone the shaft of a well

دیواره‌ی چاه را سنگی کردن

stoned cherries

گیلاس بی‌هسته

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Stone the dates.

هسته‌ی خرماها را در بیاور.

verb - transitive

تحجیر کردن

The floor of the room is beautifully stoned.

کف اتاق به‌طرز زیبایی سنگفرش شده است.

adverb

کاملا، سراسر، تماما

adjective

سنگی

(Lovelace) stone walls do not a prison make ...

دیوارهای سنگی زندان نمی‌سازند ...

a stone statue

مجسمه‌ی سنگی

adjective

مطلق، کامل، خالص

A stone genius!

نابغه‌ی تمام عیار!

stone deaf

صددرصد کر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

stone dead

کاملاً مرده

stone sober

کاملاً هشیار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stone

  1. noun hard piece of earth’s surface
    Synonyms:
    rock pebble gravel boulder mineral ore crystal gem jewel metal grain crag

Collocations

stone-hearted

سنگدل

Idioms

a stone's throw

فاصله‌ی کم، در نزدیکی

cast the first stone

در عیب‌جویی یا گناه‌نمایی پیش‌قدم شدن

leave no stone unturned

(برای یافتن چیزی یا حل مسئله‌ای) از هیچ اقدامی فروگذار نکردن

همه‌ی کوشش‌های ممکن را کردن، از هیچ اقدامی فرو‌گذار نکردن

kill two birds with one stone

با یک تیر دو نشان زدن، به یک گز دو فاخته زدن

لغات هم‌خانواده stone

  • noun
    stone
  • verb - transitive
    stone

ارجاع به لغت stone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stone

لغات نزدیک stone

پیشنهاد بهبود معانی