گذشتهی ساده:
stonedشکل سوم:
stonedسومشخص مفرد:
stonesوجه وصفی حال:
stoningشکل جمع:
stonesسنگ، هسته، سنگ قیمتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
A stone rolled down the mountain.
سنگی از کوه به پایین غلتید.
bladder stone
سنگ مثانه
kidney stone
سنگ کلیه
Dates have hard stones.
هستهی خرما سخت است.
the tombs without stones of his enemies
گورهای بدون سنگ قبر دشمنان او
The rioters built barricades of the stone of the streets.
شورشیان با سنگهای کف خیابان سنگر ساختند.
سنگسار کردن، سنگ پرتاب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Prostitutes were stoned.
فاحشهها را سنگسار کردند.
The children stoned our car.
بچهها به ماشین ما سنگ پراندند.
کندن، هستهی چیزی را درآوردن
to stone the shaft of a well
دیوارهی چاه را سنگی کردن
stoned cherries
گیلاس بیهسته
Stone the dates.
هستهی خرماها را در بیاور.
تحجیر کردن
The floor of the room is beautifully stoned.
کف اتاق بهطرز زیبایی سنگفرش شده است.
کاملا، سراسر، تماما
سنگی
(Lovelace) stone walls do not a prison make ...
دیوارهای سنگی زندان نمیسازند ...
a stone statue
مجسمهی سنگی
مطلق، کامل، خالص
A stone genius!
نابغهی تمام عیار!
stone deaf
صددرصد کر
stone dead
کاملاً مرده
stone sober
کاملاً هشیار
سنگدل
فاصلهی کم، در نزدیکی
در عیبجویی یا گناهنمایی پیشقدم شدن
(برای یافتن چیزی یا حل مسئلهای) از هیچ اقدامی فروگذار نکردن
همهی کوششهای ممکن را کردن، از هیچ اقدامی فروگذار نکردن
با یک تیر دو نشان زدن، به یک گز دو فاخته زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stone